اثبات کجی دیوارپزشکی2
بیماریها و شناخت داروها در طب سنتی اسلامی ....................پیامبر اکرم(ص):لايَستَغنِي أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن... طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ. .....مردم هيچ شهرى از پزشکِ بصيرِ مورد اعتماد بى نياز نيستند. ...............................بحارالانوار،ج75،ص235
عینک آفتابی مارک با گارانتی" >عینک آفتابی مارک با گارانتی
عینک آفتابی ریبن" >عینک آفتابی ریبن
فروشگاه خرید ساعت دیواری" >فروشگاه خرید ساعت دیواری
فروشگاه اینترنتی" >فروشگاه اینترنتی
هاست ویندوز Plesk" >هاست ویندوز Plesk
عینک آفتابی مردانه" >عینک آفتابی مردانه
ظرفشوی واشن برایت" >ظرفشوی واشن برایت
خرید مونوپاد" >خرید مونوپاد
خرید ساعت دیواری فانتزی" >خرید ساعت دیواری فانتزی
گن لاغری" >گن لاغری
پایه عکاسی مونوپاد" >پایه عکاسی مونوپاد
نینجا والت" > نینجا والت
دستگاه فر موی مک استایلر" >دستگاه فر موی مک استایلر
پایه عکاسی مونوپاد" > پایه عکاسی مونوپاد
فانی بافت خرید" >فانی بافت خرید
گن لاغری مردانه" >گن لاغری مردانه
خرید ساعت دیواری" >خرید ساعت دیواری
پاور بانک" > پاور بانک
واکر کودک" >واکر کودک
مونوپاد" >مونوپاد
شارژر همراه پاور بانک" >شارژر همراه پاور بانک
تی شرت محرم" >تی شرت محرم
گن لاغری مردانه" >گن لاغری مردانه
خرید هاست لینوکس" >خرید هاست لینوکس
شارژر همراه" >شارژر همراه
بهترین گیرنده دیجیتال " > بهترین گیرنده دیجیتال
فروشگاه تی شرت محرم" > فروشگاه تی شرت محرم
هات بانز" > هات بانز

آمار مطالب

کل مطالب : 271
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 19

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 21
باردید دیروز : 2
بازدید هفته : 1077
بازدید ماه : 1925
بازدید سال : 7677
بازدید کلی : 111532

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بیماریها و شناخت داروها در طب سنتی اسلامی و آدرس teb1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 1077
بازدید ماه : 1925
بازدید کل : 111532
تعداد مطالب : 271
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


(دريافت کد ساعت)<

br>
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سلامی
تاریخ : یک شنبه 24 فروردين 1393
نظرات


1.    دریاسالار ریچارد هاوکینز به سال 1593، در افراد خود که به اسکوربوت مبتلا شده بودند اثر شفابخش آب لیمو را دید و عموم ملاحان را که به این بیماری گرفتار بودند، با همین وسیله درمان کرد.
2.    ویلیام کاکبورن در سال 1696 اظهار داشت:
 
 « دریانوردانی که به این بیماری گرفتار می شوند همین که به ساحل دریا می رسند، اگر غذاهای معمولی خود را که در کشتی می خورند (کنسرو گوشت گاو، نان، بیسکویت و سایر مواد غذایی از این قبیل ولی بدون سبزی ها و میوه ها) ترک و از سبزی های تازه ی ساحل دریا تغذیه کنند بهبود می یابند و حیرت آور است که وقتی تغذیه آنها از کلم، شلغم و هویج تشکیل می شود، بیماری به سرعت زیاد درمان می شود.»

 
3.    باکستروم سوئدی در سال 1734 این عقیده تهورآمیز را ابراز کرد که :
 
 «محرومیت از سبزی ها و گیاهان ، تنها علت، نخستین علت، و علت حقیقی پیدایش اسکوربوت است. از مدتی نسبتاً طولانی از خوردن میوه ها وسبزی ها پرهیز شود، هیچکس و در هیچ سنی و در هیچ اقلیمی ، از ابتلا به اسکوربوت مصون نخواهد ماند.»
 
باکستروم داستانی از یک ملاح یاد می کند که به بیماری اسکوربوت مبتلا شد و یارانش او را در قایقی گذاردند و در دریا رها کردند. متروک بدبخت پس از چندساعت متوجه می شود که کف قایق را از یک نوع چمن سبز رنگ پوشانده اند.وی، برای رفع گرسنگی، ناگزیر به خوردن انها شدو چندروزی که میان دریا و آسمان به دست امواج سپرده شده بود، توانست با خوردن همین چمن و سبزه سد جوع کند. رفته رفته با نهایت تعجب دریافت که قوای او بازگشته و بیماریش درمان شده و سلامتیش باز آمده است.
 
از داستان یاد شده چنین نتیجه گرفته می شود که نه تنها در سبزی ها و میوه های خوراکی بلکه حتی در گیاهان غیرمأکول واز جمله در چمن سبز نیز ماده یا موادی موجود است که برای اسکوربوت خاصیت درمان بخش دارد.
 
چنانکه در مسافرت دوم ژاک کارتیه به آمریکا، در سال 1535، اسکوربوت تلفات زیادی به ملاحان او وارد کرد و 25 تن جان سپردند، اما بقیه ملاحان در قاره ی جدید پیدا شدند و بومیان ، مطبوخی از برگ سبز به آنها نوشاندند که به گونه ای معجزه آسا و با سرعت به مرض آنان پایان داد.
 
این حادثه به خوبی ثابت کرد که چگونه یک بیماری خطرناک و کشنده با وسیله ای بسیار ساده و باورنکردنی قابل درمان است.

 
4.    لوروی دومریکور پزشک نیروی دریایی ، در نتیجه ی مطالعات خود، در سال 1868 کتابی تألیف کرد و در آن درمان اسکوربوت را با سبزی ها و میوه ها شرح داد و در برابر آکادمی پزشکی از عقیده ی خود، مبنی براینکه بیماری خطرناک اسکوربوت را می توان با آب لیمو یا ترشک و ریواس یا کلم و پرتقال درمان کرد، به دفاع پرداخت. ولی عده ی بسیاری از اعضای آکادمی با عقاید او به مخالفت برخاستند و اظهار داشت: محال است چنین بیماری وحشتناکی به این سهولت درمان شود.
 
به عقیده ی ما، علت مخالفت و ناباوری آنان از چنین امری که بارها تحقق یافته و به تجربه ثابت شده بود، این است که از قرن شانزدهم که پاراسلس اساس طب شیمیایی را بنیان گذاشت، پزشکان اروپا از جهان طبیعت، رفته رفته فاصله گرفتند وتوجهشان در درمان بیماری به سوی آزمایشگاه و داروهای شیمیایی معطوف شد. هرقدر زمان پیش می رفت این توجه بیشتر می شد. به همین جهت دراواخر قرن نوزدهم که علم شیمی در راه پیشرفت سریع بود نه تنها توده ی عمومی پزشکان بلکه برجسته ترین استادان و محققان پزشکی نیز باور نمی کردند که مثلاً آب لیمو یا کلم که یک سبزی و میوه ساده و پیش پاافتاده است، بتواند بیماری بسیار خطرناکی مانند اسکوربوت را درمان کند!
 
دلیل ما در ابراز این عقیده و تأیید این مطلب این است که در قرن بیستم که پیشرفت سریع علم شیمی به اعلی درجه خود رسیده بود و شیمیدانان موفق شده بودند حتی بسیاری از مولکولها رادیکال ها را که در طبیعت وجود ندارد، در آزمایشگاه ها بسازند، توجه پزشکا و استادان علوم پزشکی برای درمان بیماریها بیش از پیش به سوی آزمایشگاه ها معطوف شد و از جهان طبیعت بیشتر فاصله گرفت. به دلیل اینکه دانشمندان در قرن بیستم به کشف انواع ویتامین ها از سبزی ها و میوه ها و فرآورده های حیوانی نائل شدند و خواص درمانی ویتامین های مزبور را در جانوران و انسان به اثبات رساندند، ولی برای سبزی ها و میوه ها و فرآورده های حیوانی که این ویتامین هاست، هیچگونه ارزش درمانی قائل نشدند زیرا تراست های دارو با ساختن ویتامین های صناعی و تبلیغات فراوان پیرامون آنها توجه ی پزشکان و توده ی عمومی مردم را به این فرآورده های صناعی جلب کرد و عملاً از توجه آنها به عوامل طبیعی مانع شدند.چون تبلیغات تراست های دارو برای فروش هرچه بیشتر فرآورده های خود بطور دائم انجام می گیرد و هیچ مؤسسه یا دانشمند خیرخواه و دلسوزی وجود ندارد که از فواید سرشار فرآورده های طبیعی سخن بگویدو از نفع مردم بی پناه و بیماران بی گناه و بیخبر از همه جا دفاع کند، این است که فاصله و شکاف بین مردم وطبیعت همواره برقرار می ماند.
 
توضیح پیرامون کشف ویتامین c و جریاناتی که پس از آن صورت می گیرد، به خوبی ثابت می کند که اولاً تراست های دارو دائماً مترصد هستند که به محض پیدایش اکتشافاتی از طرف دانشمندان، فوراً از آن بهره برداری کنند، ثانیاً با آنکه تراست های دارو همواره کوشش میکنند که فرآورده های مفید و مرغوب بسازند ولی باز فوائد محصولات آنها به پای فرآورده های طبیعی نمی رسد.
 
به طوری که می دانیم علت اصلی بروز بیماری اسکوربوت کمبود یا فقدان ویتامین c در بدن است و برای درمان این بیماری ، برای بیمار ویتامین c  تجویز می شود. نام شیمیایی ویتامین c، اسید اسکوربیک است. فرمول و خواص شیمیایی آن را دانشمندان معلوم کردند و ترکیب و ساخت آنرا به طور صناعی در آزمایشگاه ها معین کرده اند. پس از این کشف بی درنگ آزمایشگاه های داروسازی انواع داروهای اختصاصی که فقط از ویتامین c خالص شیمیایی ترکیب شده بود ساختند و آنها را بصورت قرص و شربت و آمپول درآورده به عنوان یک دارو برای پیشگیری و درمان کمبود، یا فقدان ویتامین c در بدن به کار بردند. ولی به زودی ثابت شد کهویتامین c طبیعی که در آبلیمو و کلم و سایر سبزی ها و میوه ها وجود دارد از حیث فایده ی درمانی بر ویتامین c صناعی ترجیح دارد. توضیح آن که:
 
1.    میشل پولونووسکی پزشک و بیوشیمیست فرانسوی می نویسد:
 
« گرچه اسید اسکوربیت (ویتامین c) اکثر علائم اسکوربوت را شفا می بخشد، ولی نمی تواند مانند عصاره های گیاهی بیماری مزبور را بطور کامل درمان کند. سن گیورکی در سال 1936، وجود یک عامل را در این امر دخیل دانست و نام آن را عامل گذاشت.»
 
2.    در نبرد استالینگراد، به هنگام جنگ جهانی دوم در میان سربازان شوروی که در محاصره ی آلمانی ها بودند با اینکه قبلاً به مقدار کافی قرص های ویتامین c خالص به آنها خورانده بودند، بیماری اسکوربوت بروز کرد. هرقدر پزشکان شوروی سعی کردند که این بیماری را به طور کامل، به وسیله ی ویتامین c درمان کنند موفق نشدند خونریزی های مختلف ادامه پیدا کرد تا اینکه پس از شکستن حلقه ی محاصره به آنان کلم دادند و کلیه ی عوارض اسکوربوت به زودی برطرف شد.
 
چنانکه می دانیم مهمترین خاصیت ویتامین c (اسید اسکوربیک) این است ه سلامت جدار عروق را حفظ می کند، ولی چون به تجربه ثابت شده است که بسیاری از سبزی ها ومیوه ها به ویژه مرکبات و کلم برای تأمین سلامت جدارعروق و مقاومت مویرگ ها مؤثرتر از ویتامین c است لذا سن گیورگی فرض کرد که در مجاورت اسکوربیک ویتامین دیگری موجود است که عمل آن، بالابردن مقاومت مویرگی و کم کردن قابلیت نفوذ باشد؛ آن را ویتامین P نامید و چون از ابتدا آن را از لیمو استخراج کرده بود نام سیترین بر آ« گذاشت. سپس معلوم شد که گرچه ویتامین C و ویتامین P دو ماده مختلف می باشند ولی به هم پیوسته اند و هریک از آنها برای اینکه مؤثر باشد به وجود دیگری نیاز دارد.
 
تجاربی که در شیشه انجام گرفته نشان داده است که ارتباط بین ویتامین C و ویتامین P  به اینگونه برقرار می شود که هر کدام که بر دیگری اثر کرد باعث می شود تجزیه ی هردو ویتامین، به طور آهسته تر انجام گیرد و همین کند تر تجزیه شدن ویتامین C در مجاورت ویتامین P یکی از بزرگترن محسنات مواد غذایی طبیعی محتوی این ویتامین ها بر ویتامین C شیمیایی ساخت آزمایشگاه هاست. زیرا ویتامین C شیمیایی پس از ورود به بدن زودتر از ویتامین C موجود در منابع طبیعی اکسیده می شود و اثرش از میان می رود، در حالی که ویتامین C طبیعی دیرتر تجزیه شده ، دوام اثرش بیشتر است و به همین جهت بر ویتامین C صناعی ترجیح دارد. این مطلب به سهولت معلوم نشد، بلکه در اثر یک سلسله آزمایش ها بر انسانها ثابت شد و خبر آن در مطبوعات عمومی منتشر شد.
 
یک تذکر مهم:  این اختلاف فاحش میان ویتامین C موجود در کلم که به آهستگی در بدن و نیز به آهستگی از بدن دفع می شود، و بنابراین دوام اثر و طول مدت تأثیر آن در بدن بشتر از ویتامین C خالص شیمیایی است که به سرعت جذب و به سرعت دفع می شود، برای فرآورده های طبیعی مزیتی بسیار بزرگ به شمار می رود. نظیر آن در همه ی گیاهان داروئی نیز وجود دارد که خون آن گیاهان را بر مواد عامله مؤثر محتوی در آنها ممتاز می کند. مثلاً افدرین صناعی نسبت به افدرین طبیعی – که در گیاه افدرا وجود دارد – زودتر جذب و دفع می شود و به علت این سرعت جذب در خون، ابتدا انقباض شدید و بعد اتساع ثانوی عروق را فراهم می آورد و این اتساع ثانوی ناراحتی ها وخطراتی در بردارد که جزء عوارض دارو به شمار می رود. درصورتی که گیاه افدرا به علت آهستگی جذب افدرین محتوی در آن و به آرامی اثر کردن در بدن ، فاقد آثار نامطلوب و عوارض ثانوی است، و اگرهم دارای عوارضی باشد به مراتب از عوارض افدرین صناعی کمتر است. چون این مطلب بر داروشناسان  و آزمایشگاه های داروسازی پوشیده نبوده است، درصدد برآمدند ، کاری کنند که داروهای صناعی دیرتر جذب و دیرتر دفع شود تا هم ضررشان کمتر و هم دوام اثرشان بیشتر باشد. این پدیده را پدیده ی تأخیری نامیدند و داروهایی را که به این گونه ساختند کلمه ی (رتارد) یعنی (تأخیر) بر آن گذاشتند. مانند: سولفامیدرتارد، پنی سیلین رتارد، انسولین رتارد.
 
برای عملی کردن این امر، دارو را به شکل مخلوط یا ترکیب با مواد بطی ء الجذب به کار می برند. طرق تأخیر جذب عبارت است از:

 
1.    تبدیل محلول داروئی به شکل تعلیق ذرات ریز به وسیله ی افزودن مواد عالی یا معدنی.
2.    استعمال املاح نامحلول دارو.
3.    به به کار بردن دو داروی مشابه الترکیب توأمان و عمل رقابتی میان آن دو بر یک بافت گیرنده نیز، می توان از سرعت جذب یا دفع دارو کاست. مانند ترکیب پنی سیلین با کورونامید.
 
اثر دارو پس از جذب ممکن است به راه های مختلف طولانی شود و آنها عبارت است از:

 
1.    آزاد شدن آهسته ی ماده ی فعال از شکل استعمال شده.
2.    انهدام آهسته ی داروها در کورد داروهای ثابت.
3.    دفع بطی ء داروها.
 
لازم به یادآوری است که برای دانستن کم و کیف این اعمال، نیروهای عظیم انسانی و اوقات گران بهای دانشمندان و بودجه های هنگفت صرف شده است. در صورتی که طبیعت با نیروی به راستی معجزه آسای خود، همه ی این اعمال را با دقت و مهارت و صحت شگفت انگیز وباور نکردنی انجام داده است. اگر درست بررسی شود، به خوبی معلوم خواهد شد که دانشمندان با تجزیه های دقیق مواد غذایی و گیاهان داروئی وپس از مطالعات طولانی به دقایق و جزئیات وابسته به روابط میان اجزاو کشف آثار مترتب بر آنها به این اعمال پی برده و از آنها تقلید کرده اند، آن هم تقلیدی ناقص. در مقام مقایسه به جرئت می توان اظهار کرد که آنها از دریای اسرار درونی مواد موجود در طبیعت به جز قطره ای نصیب نبرده اند و بهنقایص اعمال خود پیوسته برخورد می کنند و تغییر عقیده می دهند، زیرا آسیب هایی که از این راه نصیب بیماران می شود ، خطای آنان را آشکار می کند. از این خطرات تاکنون صدها نمونه مشاهده شده است که برای احتراز از تطویل کلام فقط به ذکر یک نمونه از آن پرداخته می شود:
 
در روزنامه ی اخبار پزشکی شماره ی 304 مورخ سوم آذرماه 1349، با عنوان «ایجاد حالت آلرژی در اثر مصرف سولفامید روتارد» خبری درج شده است به این قرار:
 
« اخیراً مؤسسه ی مواد غذایی و دارویی ایالت متحده ی آمریکا (F.D.A) به کلیه ی کارخانه های داروسازی که تهیه ی سولفامیدها خصوصاً سولفامیدروتارد (با اثر طولانی) را بر عهده دارند، توصیه کرده است که بر اوراق (بروشورها) این فرآورده ها بنویسند که امکان دارد در اثر مصرف سولفامیدروتارد ، یک بیماری به نام بیماری ( استونس – جانسون ) عارض شود. این بیماری با تب شدید، التهاب پوست و مخاط شروع می شود و به یک عفونت عمومی همراه با کم شدن وزن، خستگی، سردرد و بی اشتهایی به اوج خود می رسد. ممکن است عوارضی از جمله جوش های روی پا همراه با تاول دیده شود. این بیماری قبلاً جنبه ی نظری داشت ولی با مصرف روزافزون سولفامیدروتارد آشکار شد، به طوری که از سال 1957 تا سال 1966 صدوشانزده مورد آنرا در آمریکای شمالی دیده اند.»
 
خلاصه، با وجود همه ی این مطالعات و برخورد با اشکالات عدیده و احراز این مطلب که دانشمندان هرقدر کوشش کنند، نمی توانند دارویی بسازند که از حیث فواید درمانی با فرآورده های طبیعی مطابق باشد، مع هذا تراست های دارو پس از کشف ویتامین P به فعالیت پرداختند و تعداد داروی اختصاصی برمبتای این ویتامین ساختند و به بازار های جهان وارد کردند.
 
و ننیز مخلوط هایی از ویتامین P+C  ساخته و آنهارا با تبلیغات فراوان برای درماناختلالات مرضی که به علت ضعف مویرگ ها بروز می کند و یا اینکه ضعف مویرگ ها یکی از عوارض آن بیماری ها به شمار می رود، رواج دادند.
 
ممکن است در اینجا به ذهن بعضی از خوانندگان خطور کند که اگر آزمایشگاهی مخلوط ویتامین CوP را با کمال دقت بسازند ، تفاوتی با کاری که طبیعت در کلم کرده است نداشته و در حقیقت آزمایشگاه کار طبیعت را انجام داده است، و می توان آن مخلوط را برای درمان بیماران به کار برد. در پاسخ می گوییم چنین نیست و هرگز هیچ آزمایشگاهی قادر نیست کاری را که طبیعت انجام می دهد، به طورکامل و به همان گونه که طبیعت انجام داده است، انجام دهد.

برای اثبات این مطلب باید تارخچه کشف ویتامین C را بطور کامل مورد بررسی قرار دهیم:

 
  هوست و فرولیخ که درباره ی مقدرات ملاحان نروژی مبتلا به بیماری اسکوربوت، یعنی هموطنان خود، مطالعاتی داشتند، به وسیله ی خوکچه های هندی که آنها را تحت رژیم های غذایی خاصی قرار دادند، ثابت کردند که هرگاه رژیم های غذایی فاقد سبزی ها و میوه های تازه باشد اسکوربوت تولید می کند، و آن به واسطه ی فقدان ماده خاص ضد اسکوربوت است که در آب قابل حل شدن باشد. در تعقیب اکتشافات آنان، فونک موفق شد که این ماده غذایی را در گروه ویتامین ها قرار دهد. وی ضمن تحقیقاتی که درباره ی تأثیرات رژیم غذایی مصنوعی در بدن میکرد به این نتیجه رسید که اگر موش سفید و کبوتر را با رژیم های غذایی پرورش دهند که در آن بوسیله چربی ها و مخمرآب جو، ویتامین های AوB  وجود داشته باشد این حیوانات زندگانی خود را بدون اختلال ادامه خواهند داد. حال آنکه با همین شرایط خوکچه هندی به جراحات و خونریزی های شدیدی دچار می شود که علامت مشخص اسکوربوت می باشد. در ابتدای تجزیه خوکچه هندی بطور عادی تغذیه می کرد بدون آنکه علامت ضعف اشتها در وی دیده شود، مدتی رشد او بطور طبیعی ادامه یافت و حیوان کاملاً شاد بود و پشم های بدنش مانند خوکچه هایهندی دیگری که با رژیم غذایی طبیعی شامل کلم و هویچ تغذیه می شدند درخشان و براق بود. از روز دهم تجربه حیوانی که مورد امتحان بود به اختلالات و هیجانات غیرطبیعی دچار شد، حیوان مرتباً به دور قفس خود حرکت می کرد و اگر دست ه طرف او دراز می کردند، فریاد و زوزه می کشید. روز بعد این آثار شدیدتر ظاهر شد و مفاصل پاها تورم پیدا کرد و بطور آشکار دردناک و ناراحت بودند. انگاه حیوان خود را به مانند گلوله ای جمع میکرد، موهایش مانند موهای جوجه تیغی راست می ایستاد، وزنش به سرعت تنزل می کرد، سپس مبتلا به اسهال شد و به زودی اسن اسهال با خون زیاد مخلوط شد، لثه هایش متورم ، و دندان ها سست شد و گاهی می ریخت. حیوان خود را به گوشه ای انداخته و حالت استرحام و استغاثه به خود گرفت و به منتها درجه ضعیف و لاغر شد. در حدود روز سی ام، حیوان مرد و در کالبد شکافی معلوم شد که خون ریزی های داخلی متعدد به خصوص در مجاورت مفاصل پاها وجود داشته است.
 
برای درمان این بیماری کافی بود که چندسانتی متر مکعب عصاره پرتقال یا لیموی ترش به حیوان بخورانند. بنابراین عصاره پرتقال شامل ماده ضد اسکوربوت و قابل حل شدن درآب بوده است.این ماده بوسیله دروموند ویتامین C نامیده شد.
 
علت اینکه موش سفید  کبوتر قادرند که با فقدان این ویتامین زندگانی خود را ادامه دهند آن است که بدن آنها خود به خود ماده ی مزبور را ترکیب می کند و می سازد. اما خوکچه هندی و میمون و انسان این قدرت را ندارند، بنابراین در برابر فقدان این ویتامین زود از پا در می آیند.
 
در سال 1925 دو تن از دانشمندان به نام بسنوف و زیلوا در انگلستان از آب نارنج مولیمو و کلم ماده ای خیلی غلیظ به دست آوردند که خاصیت ضد اسکوربوت شدید داشت. سپس، سن گیورکی در سال 1932 از آب گیاه ها و غدد فوق کلیه، گردی سفید و متبلور استخراج کرد و از تجزیه ی آن پی برد که ماده ساده ای شبیه به قند دارد و آن را اسید اسکوربیت نامید. در سال 1937 ویتامین C را به شکل خالص شیمیایی جدا کرد و در اثر همین اکتشاف به دیافت جایزه نوبل موفق شد.


 
در اثر این اکتشافات پی در پی، همراه با دریافت جوایز نوبل و به ویژه پس از سنتز ویتامین C به صورت خالص، دانشمندان گردن برافراشتند و سینه سپر کردند و با حالی غرور آمیز به خود گفتند که اینک بشر بر طبیعت چیره شده است و میتواند جانشین آن شود و در آزمایشگاه ، ویتامینی بسازد که بدن قادر به سنتز آن نیست. سنتز دیگر برای درمان بیماری ها به استمداد از طبیعت نیازی ندارد. غافل از آنکه این نخستین خطای آنها در مورد ویتامین C بود. زیرا اولاً سن گیرگی در سال 1936 نشان داد که ویتامین C مصنوعی اختلالات عروقی بیماری اسکوربوت را بهبود نمی بخشد؛ در حالی که آب لیمو ترش، موجب بهبود این اختلالات می شود. ثانیاً در جنگ جهانی دوم به تجربه ثابت شد که قرص های ویتامین C خالص، حتی به مقدار زیاد، قادر نیست اختلالات عروق سربازان شوروی را که در محاصره ی آلمانی ها  به اسکوربوت دچار شده بودند برطرف کند، ولی پس از شکستن حلقه ی محاصره با خوردن کلم تمام عوارض برطرف شد. سن گیورگی ماده ای از آب لیمو استخراج کرد و آنرا ویتامین P نامید که ماده ای است با ساختمان فلاونون و موجب افزایش مقاومت مویرگی می شود. پس از آن، دانشمندان پی بردند که بیماری اسکوربوت در حقیقت محرومیت از ویتامین CوP است.
 
بعدها اگرچه دانشمندان در راه اکتشافات خود گامی جلوتر گذاشته و برای درمان بیماری اسکوربوت موفق تر شده بودند ولی باز مرتکب خطا شدند و به غلط تصور کردند کار به پایان رسیده است و مخلوطی از ویتامین C+P قادر است تمام اختلالات ناشی از اسکوربوت را برطرف کند، حال آنکه چنین نبود و بعداً بردانشمندان ثابت شد که آب لیمو یا کلم بهتر از مخلوط این دو ویتامین می تواند در رفع کلیه ی اختلالات مؤثر باشند، زیرا با آزمایشهایی پی بردند که برای بیشتر مؤثربودن این ویتامین ها بعضی از یون های فلزی به ویژه یون مس به مقدار مناسب در کلم (یاسایر فرآورده های طبیعی) وجود دارد.
 
اینک با توجه به آنچه ذکر شد، برای اینکه ثابت شود آزمایشگاه های داروسازی قادر نیست ویامین هایی بسازد که کار ویتامین های طبیعی موجود در سبزیها و میوه ها را انجام دهد، می گوییم:
 
گابریل برتران قبل از سال 1930 قانونی را بیان داشت که اکتشافات بعدی صحت آن را تأیید کرد و آن قانون مقدار مناسب مواد در غذاست. توضیح آنکه به پستانداران جوانی که از شیر گرفته می شوند، غذاهایی می دهند که بطور اختصاصی تهیه شده است، ولی فاقد فلز روی می باشد و برای حیوانات مشابه همان غذاها را ولی با مقداری روی که در غذاهای معمولی آنها وجود دارد، منظور می دارند. به دسته سوم از پستانداران نیز همان غذاها را می خورانند ولی مقدار روی آن بیشتر از غذاهای عادی است. نتیجه چه خواهد شد؟ پس از مدتی اندک، حیوانات گروه اول و سوم می میرند ولی حیوانات گروه دوم بطور طبیعی رشد پیدا می کنند. نتیجه ی قانونی این است:
 
روی برای تغذیه لازم است، ولی مقدار آن باید از میزان معینی نه کمتر و نه بیشتر باشد.پس باید در غذاها مقدار آن مناسب باشد. و نیز باید توجه دقیق خوانندگان به این نکته جلب شود که یکی از عجایب اسرار طبیعت این است که اگر در یک ماده ی غذایی مقدار یک یا چند عنصر کمیاب از اندازه ای معین زیادتر باشد، آن ماده غذایی از حیث یکی دیگر از عناصر کمیاب کمبود پیدا خواهد کرد (به عل ت تداخل اثر عناصر کمیاب با یکدیگر). چنانکه مثلاً وجود مقدار زیادتر منگنز باعث کمبود نسبی مقدار آهن در ماده غذایی مورد نظر خواهد شد. به علت همین پیچیدگی هاست که دانشمندان به مخلوط کردن مقدار مناسب و دقیق از عناصر کمیاب در فرآورده های صناعی موفق نمی شوند، و آنچه هم تاکنون ساخته اند بدون عوارض و اثار نامطلوب نبوده است.
 
نتیجه ی کلی که از این بحث طولانی می گیریم و بصورت دومین قانون عرضه می کنیم:
 
« برای درمان بیماری ها باید تا آنجا که ممکن است از منابع طبیعی و در ردیف نخست از مواد غذایی که در اولویت قرار دارد استفاده کرد، نه ازمواد ترکیبی (سنتزی)یا اجزای متشکل مواد غذایی که در آزمایشگاه به شکل دارو می سازند و به معرض فروش گذاشته می شود.»
 
مثلاً برای رفع اختلالات متابولیکی بدن باید به جای ویتامین C و ویتامین P که در آزمایشگاه ها بطور جدا یا مخلوط با یکدیگر ساخته می شوند و نیز به جای گروه ویتامین های B و همچنین سایر ویتامین ها ز سبزی ها و میوه های مناسب استفاده کرد که به مراتب بهتر و کامل تر از ویتامین های صناعی اثر می کند.اگر این قانون، که از نظر منطق عقل و علم کوچکترین شک در آن راه ندارد و بارها به تجربه ثابت شده است در دلها برای خود جا باز کند و به مورد اجرا در آید دو فایده بزرگ خواهد داشت:

 
فایده ی نخست این است که عموم مردم جهان از خرید انواع و اقسام ویتامین های صناعی، چه بصورت تک ویتامینی و چه بصورت مجموعه ویتامین ها، مستغنی خواهند شد. از این گذشته بر پزشکان آشکار خواهد شد که در اختلالات متابولیکی بدن هیچگاه یک ویتامین به تنهایی دخالت نداردبلکه دخالت دو یا چند ویتامین در کار است. چنانکه در بالا مشروحاً توضیح دادیم، ویتامین های CوP که هرکدام به تنهایی از طرف کارخانه های داروسازی ساخته می شوددارای اثراتی ناقص هستند و هدف اصلی از ساختن آن بهره برداری های مالی است، نه فایده برای بیماران. این امر، در مورد سایر ویتامین ها نیز صدق می کند، مثلاً دست کم سه ویتامین B1و B2 وpp در مدار کربس دخالت دارد و به وسیله ی جوانه گندم که تهیه ی آن برای هرکس در هر شرایطی و در هر منطقه ای اعم از شهرها یا روستاها و در هر فصلی از فصول سال کاملاً راحت وآسان و بی اندازه کم خرج است می توان بهترین و کاملترین مجموعه ویتامین های گروه b را به دست آورد و با مصرف کردن آن ده ها مورد از اختلالات بدنی و به ویژه بیماری های مربوط به کمبود این ویتامین ها را درمان کرد. ولی در حال حاضر نیروی اهریمنی تبلیغات تراست های دارو ، نه تنها توده ی عمومی مردم ، بلکه قاطبه ی پزشکان را نیز گمراه کرده است. در کشورهای در حال جنگ مجموعه هایی خاص از ویتامین های صناعی کمیاب شده و بازار سیاه پیدا کرده است و به بهای بیش از پنجاه برابر بهای اصلی توسط دلالان به فروش می رسد. هیچ وجدان بیداری وجود ندارد که مردم را از این گمراهی نجات دهد! اگر فهرست کامل بیماری هایی را که به وسیله ی همین جوانه ی گندم بطور کامل درمان می شود بنویسیم، خوانندگان محترم ابداً باور نمی کنند و مانند آکادمیسین های فرانسوی در قرن نوزدهم فریاد خواهند کشید که محال است بیماری هایی آنچنان خطرناک با سهل ترین و پیش پاافتاده ترین وسیله یعنی جوانه گندم درمان شود.

 
دومین فایده ی بزرگ – که حدود و اندازه ای برای آن نمی توان قائل شد – این است که پس از اثبات درمان بسیاری از بیماری ها توسط انواع مواد غذایی (به ویژه بیماری هایی که ناشی از کمبود ویتامین هاست) ، مردم اندک اندک انس و عادت پیدا کنند که برای هر کسالت جزیی ب دارو متوسل نشوند و مندرجات کتاب کارخانه های بیمار سازی ، تألیف پروفسور ژان شارل سورنیا را، به یاد آورند که گفته اند:

 
« کارخانه های داروسازی، با ساختن انواع داروها و فعالیت های تبلیغاتی برای فروش هرچه بیشتر آنها، در بیمار کردن مردم سالم عملاً سعی دارند.»
 
اگر روش درمانهای طبیعی ادامه یابد طولی نخواهد کشید که از تجویز داروهای زیان بخش شیمیایی توسط پزشکان به تدریج کاسته و بر تعداد درمان های طبیعی افزوده خواهد شد. به موازات انجام این امر، از عوارض وخیم و خطرناک داروهای صناعی رفته رفته کاسته خواهد شد و اگر به یاری خداونداین اقدام بزرگ از کشور جمهوری اسلامی ایران و توسط پزشکان ایرانی شروع شود و دامنه ی آن به کشورهای اروپا و آمریکا برسد بیماران آ« قاره ها نیز، به نوبه ی خود از فواید عظیم این نوع درمان بهره مند خواهند شد. در نتیجه از این پس یک میلیون تن بیماری که در سال در ایالت متحده آمریکا به علت آسیب های ناشی از داروهای کنونی در بیمارستانها بستری می شوند و تقریباً یکصد هزار تن از آنان جان خود را از دست می دهند، نجات خواهند یافت و چنین فاجعه ای روی نخواهد داد. اگر همان آمارهای دقیق که از عوارض خطرناک داروهای کنونی و تلفات ناشی از آنها در آ»ریکا وجود دارد در سایر کشورهای جهان نیز وجود داشت، آنگاه معلوم میشد که سالی در حدود بیست مییلیون تن در سراسر جهان به علت عوارض داروها در بیمارستان ها بستری می شوند و دو میلیون تن نیز جان خود را از دست می دهند! به هرحال هدف اصلی این است که مردم پنج قاره ی جهان از گزند داروهای شیمیایی کنونی در امان بمانند. ولی این امر فقط و فقط هنگامی جامه عمل خواهد پوشید که پزشک از آثار و خواص انواع مواد غذایی به ویژه سبزی ها و میوه ها در بدن انسان سالم و بیمار اطلاع صحیح و دقیق داشته باشد. در غیر اینصورت وی نخواهد توانست در هر یک از اختلالات بدنی مواد غذایی مناسب را برای رفع آن اختلالات تجویز کند. متأسفانه در شرایط کنونی انجام این امر امکان پذیر نیست، زیرا اساس دانش پزشکی جدید برای شناخت هرچیز، برمبنای تجزیه های شیمیایی استوار است. ما اکنون مثلاً از اجزای کلم و خواص اجزای آن در بدن افراد سالم و بیمار اطلاع کافی داریم در حالی که نمی دانیم خود کلم که مجموعه ای از آن اجزاست، در بدن چه آثاری از خود بروز میدهد.
 
پروفسور گوسه جراح معروف و عضو آکادمی علوم فرانسه (1944 – 1872 ) که یکی از نخستین مخالفان سرسخت تجزیه های شیمیایی بود، در رابطه با این موضوع چنین گفته است:
 
« در حقیقت طبابت به روش تقسیم های تحلیلی، تن در نداده است و نمی دهد و نخواهد داد.اگر یک ماشین از کار افتاده را متفرق و پاکیزه و پس از رفع اشکال جمع و جور کنید به راه می افتد و حتی ممکن است از دوره ی نخست بهتر کار کند. ولی با وجود معجزه های جراحی بشر را نمی توان اول متفرق و پراکنده و بعد جمع و جور کرد. همه ی ما به یاد داریم که برای مطالعه عضوی ، آن را از بدن جدا و به گردن حیوان دیگری متصل می کردیم و راجع به این عضو مفلوک و بی عصب که تحت نفوذ خون و هورمون های حیوانی دیگر قرار گرفته بود، در مغز خود، فکرهایی مضحک و بی ارزش جا میدادیم و تصمیم های خنده آوری اتخاذ می کردیم! در اینحال به جوانی از مردم شهر شباهت داشتیم که سالها ناخن، استخوان، فک، تاج و پرهای خروسی را یکایک تحت مطالعه قرار می داد ولی وقتی که به ده می رسید خود خروس را، در تمامیت خود نمی شناخت. »
 
با توجه به آنچه در بالا ذکر شد چون دانستن آثار و خواص مواد غذایی در بدن انسان سالم وبیمار، نه تنها از لحاظ صدور دستورهایی درباره ی رژیم های غذایی بلکه از نظر پیشگیری و درمان بیماری ها نیز، در درجه ی نخست اهمیت قرار گرفته است و ما آن را در حقیقت به منزله ی زیربنای اساسی علم طب می دانیم. لذا باید برای پی بردن به خواص و آثار غذاها، به روشی دیگر متوسل شویم و از تجزیه ی آنها به این منظور صرف نظر کنیم. به عقیده ی ما تنها راه برای انجام این امر، این است که باید هریک از مواد غذایی (هر میوه و هرسبزی یا بطور کلی هر فرآورده غذایی دیگر) را همانطور که هست در شرایطی خاص که با موازین علمی منطبق باشد به اشخاص بخورانیم و آثار آنرا در بدن او مشاهده کنیم و مورد بررسی قرار دهیم. این همان دومین قانون ما برای پی بردن به خواص مواد غذایی است.

پزشکان قدیم مدت دوهزار سال از زمان بقراط پزشک معروف یونانی (قرن پنجم قبل از میلاد) تا زمان پاراسلس (اوایل قرن شانزدهم میلادی) برای شناسایی مواد غذایی چنین روشی را به کار میبردند و نتایج مشاهدات و تجربیات به دست آمده را در کتاب ها ثبت می کردند .آن کتابها که مهمترین آنها کتاب قانون ابن سیناست، در قرون وسطی مرجع و مأخذ آموزش پزشکی دانشجویان و پزشکان بود. پس از اینکه پاراسلس در ابتدای قرن شانزدهم در پزشکی انقلاب ایجاد کرد و صنعت را جانشین طبیعت کرد و استفاده از علم شیمی را در پزشکی بنیان گذاشت، گروهی از دانشمندان نسبت به مکتب پزشکی ابن سینا وفادار ماندند وهمان روش طب طبیعی را نسل به نسل ادامه دادند که هنوز هم پیروان آن استاد بزرگ در همه ی کشورهای جهان وجود دارند.
 
حتی در قرن بیستم نیز عده ای از استادان مشهور اروپا که چندتن از آنان عضو آکادمی پزشکی بودند در مورد خواص درمان بخش سبزی ها و میوه ها و سایر فرآورده های طبیعی، تحقیقات دقیق به عمل آورده و گفته های پزشکان قدیم را تأیید کرده اند.
 
دکتر ژان والنه فرانسوی، یکی از شخصیت های پزشکی عصر حاضر که مدتی متجاوز از چهل سال در این باره مطالعه و تحقیق کرده و در رأس گروه کثیری از پزشکان فرانسه به عنوان پرچمدار طب طبیعی و کارشناس درمان بیماری ها به وسیله گیاهان دارویی شناخته شده و دارای تالیفاتی متعدد در این باره است. وی در یکی از مؤلفات خود به نام آروماتراپی چنین نوشته است:
 
« اگر از چندسال پیش به این طرف درمان بیماری ها به وسیله گیاهان دارویی وجوهر های اسانس های معطر آنها نزد پزشکان و افکار عمومی برای خود جا باز کرده و مقامی کسب کرده به این علت است که درباره ی آنها کارهای علمی فراوان صورت گرفته است؛ از قبیل مطالعات دقیق شیمیایی برگیاهان، کروماتوگرافی، امتحانات پرتوشناسی (رادیولوژیکی) ترسیم منحنی های مختلف و ذکر اعداد و ارقام و آمارها. همه ی اینها هر روز بیش از پیش استحکام اصول ومبانی طب سنتی را که به تجربه های دقیق متکی بوده است، تأیید می کند. اکنون که ما باکاملترین و دقیق ترین وسایل علمی خود کشف می کنیم که عقاید قدما، درباره ی مواد گوناگون استعمال و طرز به کار بردن گیاهان دارویی تا چه اندازه صحیح بوده است نمی توانیم از ابراز حیرت خودداری کنیم و غالباً نمی توانیم به گفته آنها مطلبی اضافه کنیم. باید تنها به این اکتفا کرد که بگوییم آنان در معتقدات خود برحق بوده اند و هر روزی که میگذرد بر ما بیش از پیش معلوم میشود که اطلاعات قدما در مورد گیاهان داروئی متضمن حقایقی بوده است که تصور آن در ذهن ما نمی گنجد. »
 
در صدوبیست سال پیش که فرضیه ی سلولی ویرشو آسیب شناس نامدار آلمانی وضع شد و طبق نظریه ی وی بیماری شناسی انسان براساس وجود بیماری در سلولها استوار شد و در سراسر اروپا شهرت یافت، تروسو که از نوابغ دانش پزشکی قرن نوزدهم فرانسه به شمار می رود در آخرین درس خود در تالار هتل دیو ، درباره ی آینده ی پزشکی به شاگردان خود چنین گفت:
 
«دانش پزشکی با غرقه شدن در جهان بی نهایت کوچک سلول ها، انسان را در کلیت خود فراموش خواهد کرد.»
 
اما بانگ آن مرد دانشمند در کشاکش جزرومد غوغای سرسام آور پیشرفت های سریع و برق آسای رشته های مختلف علوم پزشکی و تلاطم امواج گوش خراش آراء و عقاید ضدونقیض دانشمندان، که همچون سیلی بنیان کن همه چیز را با خود می برد، محو و نابود شد و نه تنها به سخن حکیمانه آن استاد توجه نکردند بلکه توجه محافل پزشکی اروپا ، با پیدایش علم بیوشیمی و پیشرفت سریع آن، ابتدا به سوی اجزای درون سلولها و سپس به مولکولهای متشکل آنها معطوف شد و طب مولکولی و علم الامراض ملکولی و داروشناسی مولکولی پدید آمد. پس از تروسو، ده ها تن دیگر از معاریف استادان پزشکی فرانسه ، نظیر پاستور والری رادو، بزانسون، پیددولیور، همان نوای مخالف را سردادند. سرانجام نوبت به پروفسور پل میلیز یکی از برجسته ترین استادان پزشکی معاصر رسید. وی پهار سال پیش در مراسمی که برای بازنشستگی او در تلویزیون پاریس برگزار کرده بودند، در آخرین پیام خود به پزشکی کنونی اعلام خطر کرد و گفت :
 
«طب جدید، غیرانسانی شده و این امر برای بیماران با خطراتی بی شمار همراه است.»

سرانجام نوبت به پروفسور پل میلیز یکی از برجسته ترین استادان پزشکی معاصر رسید. وی چهار سال پیش در مراسمی که برای بازنشستگی او در تلویزیون پاریس برگزار کرده بودند، در آخرین پیام خود به پزشکی کنونی اعلام خطر کرد و گفت :

 
«طب جدید، غیرانسانی شده و این امر برای بیماران با خطراتی بی شمار همراه است.»

 
در آمریکا نیز این موج مخالفت با پزشکی معاصر، در تمام طول قرن بیستم وجود داشته و رفته رفته بیشتر شده است تا اینکه سرانجام، در حدود 25 سال پیش، برای حل بسیاری از مسایل پزشکی و نجات از مشکلات و رهایی از خطرات داروها و درمان های کنونی به فکر افتادند تا تحقیقات خود را از مبدأ پیدایش علم طب شروع و در اشول و موازین پزشی جدید تجدیدنظر کنند.برای انجام این امر چاره را به این منحصر دیدند که به سراغ بقراط بنیانگذار و پدر طب بروند و روش او را که تا آن زمان پاراسلس به مدت 2000 سال، مدار دانش پزشکی بود، مورد بررسی و تحقیق قرار دهند. پس مبحثی تازه با عنوان «پروپاتولوژی» که می توان آن را «مزاج شناسی» نامید، و یکی ار ارکان اساسی پزشی قدیم به شمار می رفته است، به مباحث دیگر پزشکی معاصر افزودند.
 
یکی از این محققان عالی قدر پزشکی، پروفسور ژان ترمولیر فرانسوی استاد علوم تغذیه است که بی کوچکترین شک در ردیف دانشمندان طراز اول فرانسه قرار دارد و بعضی از اکتشافاتش در کتابهای فیزیولوژی درج شده و تدریس میشود.

 
در یکی از آثار این استاد چنین آمده است:
 
«نقش پزشک که باید از اصول و مبانی علوم آگاه باشد، و در اعماق وجود آدمی و کیفیات زندگانی او نفوذ و رسوخ یابد و برای تطبیق آنها با یکدیگر و سایل و وسایطی اختراع و ابداع کند، بر بقراط معلوم بود ولی ما در این باره باید هنوز کار کنیم.»

 
از زمان پاراسلس به این طرف که صنعت جای طبیعت را گرفته و اصول فیزیک و شیمی و تجزیه های شیمیایی جانشین تجربه های دقیق قدیم شده است، پزشکی معاصر همچون مگسی در تار عنکبوت هزاران مشکل وخطاهای جبران ناپذیر گرفتار شده و استادان پزشکی معاصر را به تجدیدنظر در اصول ومبانی طب جدید و مراجعه به آراء و عقاید بقراط ناچار کرده است.
 
در جریان این مطالعات و بررسی ها و تجدیدنظرها، البته درگیری ها ومناقشاتی بسیار میان پیروان مکتب رایج پزشکی و محققانی که با انتقادات تند خود علیه پزشکی معاصر قیام کرده و غوغا به راه انداخته اند، پیدا شده است.نکته بسیار مهم اینکه در نتیجه این بحث ها وجدالها سرانجام ثابت خواهد شد که حق با قدماست و باید مسیر دانش پزشکی عوض شود و  برای درمان بیماری ها به جای توسل به شیمی آزمایشگاهی – که امروزه زیان ها و خطرات آن از آفتاب هم روشن تر شده است – به طبیعت روی آورد؛ اما چون این امر به ضرر تراست های دارو تمام می شود از آن رو تراست های دارو – به ویژه شرکت های چندملیتی که تمام قدرت های جهانی را قبضه کرده اند – با تمام قوا و از راه های مختلف از انجام این امر مانع شدند و عده ای از پزشکان محقق که با مطالعه در آثار بقراط پیرو طب طبیعی شدند و در اقلیت کامل قرار داشتند، به ناچار حساب خود را ازدیگران جدا کردند، و دسته ای و گروهی و مکتبی به نام «ناتوروپاتی» (طب طبیعی) تشکیل دادند. آنها دانشگاه ها و انجمن های جداگانه ای به وجود آوردند و کتاب های زیادی تألیف کردند.
 
در این میان،ما ایرانیان وضعی خاص داریم و در نقطه ی عطف تاریخی قرار گرفته ایم زیرا کشور ما نخستین کشور در سراسر جهان است که با توفیق هرچه تمام تر توانسته است علیه نیرومندترین قدرت های جهانی یعنی شرکت های چندملیتی وابسته به تراست ها قدعلم کند وبا اجرای طرح ژنریک دارو، ملت ایران را از چپاولگری آنها نجات بخشد.

 
از سوی دیگر، ما اکنون در آستانه ی تاریخی جدید قرار داریم و با توجه به اغتشاشات جهانی و هرج و مرج ها و نابسامانی های پزشکی مربوط به درمان بیماریها که در همه ی کشورهای مغرب زمین به چشم می خورد، باید حداکثر استفاده را ببریم و پس از 150 سال پیروی کورکورانه از فرهنگ غرب، روی پای خود بایستیم و ابراهیم وار بت غرب زدگی و تقلید را بشکنیم و با تحقیقاتی دقیق و به کلی عاری از هرگونه حب و بغض و تعصب، حقایقی را به نفع عموم بیماران جهان برملا کنیم.خوشبختانه تاریخ نشان داده است که ایرانیان یکی از باهوشترین ملل جهان هستند و علی التحقیق در چنین شرایطی، پزشکان ایران از عهده ی انجام این انقلااب عظیم علمی به خوبی و شایستگی برخواهند آمد.
                                                                           فصلی از کتاب دارو مسئله ی پزشکی قرن
 
نوشته:مرحوم دکتر سیدجلال مصطفوی،همراه با تلخیص


تعداد بازدید از این مطلب: 3586
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود