مجموعه مقالات طب ایرانی
بیماریها و شناخت داروها در طب سنتی اسلامی ....................پیامبر اکرم(ص):لايَستَغنِي أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن... طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ. .....مردم هيچ شهرى از پزشکِ بصيرِ مورد اعتماد بى نياز نيستند. ...............................بحارالانوار،ج75،ص235
عینک آفتابی مارک با گارانتی" >عینک آفتابی مارک با گارانتی
عینک آفتابی ریبن" >عینک آفتابی ریبن
فروشگاه خرید ساعت دیواری" >فروشگاه خرید ساعت دیواری
فروشگاه اینترنتی" >فروشگاه اینترنتی
هاست ویندوز Plesk" >هاست ویندوز Plesk
عینک آفتابی مردانه" >عینک آفتابی مردانه
ظرفشوی واشن برایت" >ظرفشوی واشن برایت
خرید مونوپاد" >خرید مونوپاد
خرید ساعت دیواری فانتزی" >خرید ساعت دیواری فانتزی
گن لاغری" >گن لاغری
پایه عکاسی مونوپاد" >پایه عکاسی مونوپاد
نینجا والت" > نینجا والت
دستگاه فر موی مک استایلر" >دستگاه فر موی مک استایلر
پایه عکاسی مونوپاد" > پایه عکاسی مونوپاد
فانی بافت خرید" >فانی بافت خرید
گن لاغری مردانه" >گن لاغری مردانه
خرید ساعت دیواری" >خرید ساعت دیواری
پاور بانک" > پاور بانک
واکر کودک" >واکر کودک
مونوپاد" >مونوپاد
شارژر همراه پاور بانک" >شارژر همراه پاور بانک
تی شرت محرم" >تی شرت محرم
گن لاغری مردانه" >گن لاغری مردانه
خرید هاست لینوکس" >خرید هاست لینوکس
شارژر همراه" >شارژر همراه
بهترین گیرنده دیجیتال " > بهترین گیرنده دیجیتال
فروشگاه تی شرت محرم" > فروشگاه تی شرت محرم
هات بانز" > هات بانز

آمار مطالب

کل مطالب : 271
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 19

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 22
باردید دیروز : 2
بازدید هفته : 233
بازدید ماه : 2241
بازدید سال : 7993
بازدید کلی : 111848

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بیماریها و شناخت داروها در طب سنتی اسلامی و آدرس teb1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 233
بازدید ماه : 2241
بازدید کل : 111848
تعداد مطالب : 271
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


(دريافت کد ساعت)<

br>
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سلامی
تاریخ : سه شنبه 5 آبان 1394
نظرات

طبقه بندی نوین علوم

 

دستاوردهای کپرنیک، کپلر، گالیله و نیوتن در سده های شانزدهم و هفدهم بسیاری از باورهای کهن درباره علوم طبیعی و طبیعیات را در هم شکست و موجی از شک و تردید در مورد سایر باورهای کهن را نیز در میان اندیشمندان موجب شد. همین امر باعث شد تا دانشمندان تلاش کنند از نو سنگ بنا و محکی برای ارزیابی ارزش علوم پیدا کنند. در عصر صنعتی، تنها علومی که قادر بودند در کنترل و مهار قوای طبیعی و توسعه قدرت انسان بر طبیعت مفید باشند، دارای اعتبار و حرمت به شمار می آمدند. به همین سبب قطب نما، صنعت چاپ و باروت تنها میراث ارزشمند به جای مانده از دنیای کهن به حساب می آمد.در دوران انقلاب علمی تلاش شد روش علمی و ادراک عقلانی به منظور حاکمیت بر طبیعت احیاء شد. به عبارتی رنسانس علمی به نوعی دوران انسان مداری و نشستن انسان در مرکز خلقت و به عنوان ارباب طبیعت به شمار می آمد.

 

در این دکارت به عنوان پدر فلسفه و تفکر مدرن به طبقه بندی مجدد علوم پرداخت و دانش و صنایع بشری را به درختی تشبیه کرد که ریشه آن مابعدالطبیعه، تنه آن طبیعیات و میوه های آن پزشکی، مکانیک و اخلاق بودند. به این ترتیب می توان با ذکر این تشبیه به جامعیت معرفت و هدف نهایی معرفت که همان میوه هاست اشاره کرد. پزشکی و اخلاق مایه سلامت جسم و روان و مکانیک ابزار لازم برای حاکمیت انسان بر طبیعت را در اختیار او می گذاشت. هر چند در گذشته نیر پزشکی، اخلاق و مکانیک مورد بحث و تحقیق دانشمندان قرار می گرفت ولی تمایز کار دکارت به علت رویکرد ویژه او به مطالعه این علوم بود. تفکر دکارت مبتنی بر ریاضیات عام و تلاش برای تبیین کمّی واقعیت های کیفی بود. به عبارت دیگر از دیدِ او، گزاره علمی باید قابلیت تبیین کمّی و عددی داشته باشد. به همین دلیل علم اخلاق را هیچ گاه آن طور که مایل بود نتوانست تحلیل و بررسی کند. زیرا ابزاری برای تبیین عددی و کمّیِ احساسات پیدا نکرد و این دانش تنها به صورت یک ایده در ذهنش باقی ماند. فرض کنید میزان حرارت و گرمی را توسط دماسنج می توانیم به صورت مفهومی کمّی ارائه کنیم و در نتیجه با این ابزار گرمای کیفی را به مفهومی کمّی بدل سازیم. اما اگر قادر نباشیم برخی از کیفیات را به مفاهیم عددی بدل کنیم دیگر نمی توان آنها را به عنوان مفاهیم علمی قرار داده و به آن واسطه، به طبقه بندی مفاهیم علمی پرداخت.

 

در واقع یکی از بزرگترین عوامل در هم شکستن مبانی طب سنتی همین نگرش اصالت کمّی و به اصطلاح ریاضیات عام دکارت بود. می دانیم که ما در روش های طب سنتی، افراد، مواد غذایی، آب و هوا و … را به کیفیاتی چون گرمی و سردی، خشکی و تری و … نسبت می دهیم. امّا دستگاه های دقیقی که قادر باشند میزان گرمی فلفل و سردی کاهو را تشخیص دهند و آن را با گرمی زنجبیل و سردی خیار مقایسه کنند و هر کدام را به تفکیک تعیین کنند، وجود ندارد پس چنین روش پزشکی، بر پایه علمی (به تعبیری که دکارت از علمی درک می کرد) قرار نگرفته است.

 

از سوی دیگر دکارت جسم و نفس را دو جوهر متمایز می پنداشت. یعنی هر کدام از نفس و جسم برای حیات خود تنها قائم به خود هستند و به همین دلیل پزشکی از یک سو و اخلاق و روانشناسی از سوی دیگر، دو دانش کاملاً مستقل به حساب خواهند آمد که نیازی نیست در پی روابط آنها باشیم. به عبارت دیگر درمان جسم و درمان ذهن و روان دو مقوله مطلقاً متمایز هستند. حال آن که در روش های طب سنتی جسم و روان از هم غیر قابل تفکیک اند. هر چند آراءِ دکارت در قلمرو فلسفه و فیزیک، سال هاست از رونق افتاده اما سایه آن همچنان بر کلیت پزشکی باقی مانده است. گذشته از دکارت آراءِ بسیاری دیگر از دانشمندانِ عصر تکنولوژی، بازار پزشکی های سنتی را از رونق انداخت که ذکر تمامی آن موارد نیاز به مقالات بیشتری دارد.

 

انقلاب علمی

 

در تاریخ مدرنیته همزمان با رشد و توسعه تکنولوژی و حاکمیت انسان بر طبیعت، جایگاه مرکزی انسان به عنوان قلب و غایت طبیعت نیز از دست رفت.

 

کوپرنیک و گالیله نشان دادند نه تنها زمینی که بر آن ایستاده ایم مرکز عالم هستی نیست بلکه ذره ای کوچک در کیهانی بیکران است. داروین نشان داد آدم، عالیترین مرتبه تکاملی طبیعت نیست بلکه مرحله ای از تکامل نوعی است و چه بسا در مسیر رشدِ خود هنوز حلقه های بسیاری را باید طی کند. فروید در آغاز قرن بیستم تبیین کرد «من» واقعاً آن چیزی نیست که ما می‌اندیشیم و چه بسا در پشت ظاهر مؤمن و اخلاقی ما، حیوانی وحشی مخفی باشد. با پیشرفت های بعدی علم و ظهور تئوری نسبیت عام و دیگر نظرات نوین فیزیک، فلسفه علم خود را در آغاز راه نسبی انگاری یافت. در میان نظریه های مختلف در رابطه با تحلیل علم و ادوار مختلف و سیر تکاملی آن، آراءِ توماس کوهن بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است.

 

بنابر نگرش کوهن علم متعارف (Normal Science) تحت سلطه مجموعه وسیع و به هم پیوسته ای از مفروضات اولیه مفهومی و روش شناختی به نام “پارادایم”، ادراه و کنترل می شوند. این پارادایم ها نمونه های استانداری هستند حاکم بر کلیت علم متعارف و نحوه نگرش، تحقیق، مطالعات و حتّی قلمرو و محدوده پرسش و حجیت ابهامات و اشکالات ما را تعیین می کنند. به این ترتیب در فلسفه پزشکی نوین که دیواره ای مستحکم میان جسم و روان کشیده شده است انواع تبیین هایی که باید در جست و جوی آنها بود، اصولاً انواع پرسش هایی که مجاز به طرح آنها هستیم و راه حل های مشروع از پیش دارای مرزهای معلومی هستند. بر فرض در طب سوزنی همچنین مارما تراپی (Marma Therapy) در آیورودا به مدارها و مریدین هایی اشاره می شود که کار روی آنها تأثیرات آشکاری بر سلامت دارند ولی از سوی دیگر آنها به طور کامل منطبق بر سلسله اعصاب نیستند.

 

پیشنهاد طب سنتی چین (TCM) و طب ودایی هند (Ayurveda) بر وجود یک میدان ظریفِ انرژی، حاکم بر جسم است که می توان به عنوان واسطه ای میان جسم و روان شناخته شود. هر چند ممکن است در این رابطه مطالعات، تحقیقات و کتاب هایی هم در مجامع علمی نوشته شده باشد اما از آنجا که همچنان ما در فضای مشخصی از پارادایم های پزشکی که از حدود قرون هجدهم و نوزدهم شکل گرفته اند مجاز به تحلیل سلامتی هستیم، تنها به این فرضیات به دیدۀ تخیلاتی ناهمگون و عجیب توجه می کنیم و تا کل علم متعارف تغییر نکند و پارادایم های آن شکسته نشود این فرضیات مجالی برای بیان کامل خویش پیدا نخواهند کرد و تنها در حاشیه باقی خواهند ماند (هر چند دستاوردهها و نتایج درخشانی هم داشته باشند.)

 

کوهن در اثر مشهور خود “ساختار انقلاب های علمی” جریان تحول از یک ساختار علمی به یک ساختار و علم متعارف دیگر را در فرایندی انقلابی تبیین می کند. از نگاه او هر گاه پارادایم های یک علم متعارف قادر نباشند ابهامات پیش آمده در جامعۀ علمی را به درستی حل و فصل کنند در آن صورت دچار بحران هایی خواهند شد که به ناچار انقلابی را در پی خواهد داشت و ساختاری دیگر که پارادایم های آن توان حل و راه گشایی مشکلات پیشین را دارد جانشین آن خواهد شد.

 

maghaleh - 1

 

و البته این جریان در طول تاریخ همواره در حال حرکت است. واژه انقلاب برای کوهن به تغییری سریع و کم و بیش نامنتظره که جهان نگری علم متعارف گذشته را در هم می شکند و پارادایم های جدیدی را جانشین می سازد دلالت دارد. انقلاب های علمی نیز مانند انقلاب های سیاسی از نظر او قدرتمند و تعیین کننده هستند. در هر حال واقعیت این است که ما در پایان یکی از ساختارهای ارزنده حاکم بر دانش پزشکی قرار داریم که از حیث توسعه تکنولوژی پزشکی و ساخت ابزار و وسایلی دقیق در روش های تشخیص همچنین کنترل بیماری های شایع و اپیدمی، بهداشت عمومی و توسعه روش های جراحی تحولاتی خارق العاده را ایجاد کرده است. و البته متقابلا با محدود کردن نگاه علمی به جسم انسان و عدم ارائه یک ساختار جامعِ درمانی ناظر بر کلیت جسم- ذهن، استفاده کلی از داروهای شیمیایی خارج از هر گونه قید و حریمی و درگیری نوع بشر با عوارض جانبی داروها که گاهی بیش از خود بیماری ها بوده، افزایش یافته است. ناتوانی در تعریف دقیق مفاهیم بیماری، سلامتی، مرگ و حیات و در نتیجه خارجی دانستن ریشه اختلالات و عدم توجه کافی به اهمیت تعادل نیروهای وجودی انسان در آسیب پذیری و یا عدم آن با پرسش هایی لاینحل روبروست.

روش های طب مکمل

 

یکی از اصطلاحاتی که مدتی به اشتباه رایج شده بود، واژه طب جایگزین (Alternative Medicine) است. در واقع تنها با عبور منطقی از ساختار کنونی پزشکی و رسیدن به ساختاری جامع تر که قادر باشد معضلات پزشکی امروز را نیز حل کند، پزشکی جایگزین به معنای دقیق کلمه شکل خواهد گرفت. اما واقعیت این است که ما تاکنون فقط با برخی مشکلات و ناتوانی های پزشکی امروز و متقابلاً با فلسفه غنی و برخی نقاط مثبت و الهام بخش روش های پزشکی سنتی آشنا شده و آنها را احیاء کرده ایم که می تواند طلیعه پزشکی جایگزین را نوید دهد. اما همچنان در ساختار معمول در پزشکی که اوج اعتلای آن اواخر قرن نوزدهم بوده است، استنشاق می کنیم و به همین علت، بسیاری از مجامع بین المللی بهداشت و علوم پزشکی توصیه می کنند مادام که به یک ساختار کامل تر در پزشکی نایل نشده ایم، مناسب خواهد بود اگر از روش های سنتی و نوین درمانگری در محدوده علم متعارف پزشکی به عنوان پزشکی های مکمل (Comple mentary Medicine) بهره ببریم. اصیل ترین این روش ها عبارتنداز طب سنتی چین (T C M) طب ودایی هند (Ayurveda) و طب سنتی ایرانی –اسلامی که مکتب های بزرگ و کهن پزشکی بوده اند و تاکنون ساختار آموزشی و درمانگری آنها حفظ شده است و البته برخی سیستم های نوین مانند هومیوپاتی.

 

بسیاری از روش های دیگر درمانگری یا امروزه کاملاً روشن و آشکار نیستند مانند (پزشکی کهن ایرانی و مصری) و یا تلفیقی از همان سه روش قبلی هستند مانند درمانگری تبتی که تلفیقی از سنت درمانگری هندی و چینی است.

 

مسلماً تحقیق و بررسی عمیق این سنت های درمانگری می تواند از جهات گوناگون مانند تأثیر بر فلسفه پزشکی، یافتن مدل های جدید سلامتی و بیماری، داروسازی و غیره بسیار الهام بخش باشند. جالب این که این روش های به اصطلاح کهن در درمان و مدیریت برخی اختلالات و بیماری ها نه تنها ناتوان تر از سنت معمول و امروزی نیستند بلکه گاهی دارای ارزش های آشکار بیشتری شامل هزینه کمتر، عدم استفاده از داروهای شیمیایی و غیره نیز هستند.

 

در پایان تذکر سه نکته حائز اهمیت است:

 

الف: هر جند بر اساس فرضیه علمی کوهن، انقلاب های علمی مایه تکامل و رشد کل جغرافیای علوم خواهند شد ولی واقعیت این است که قافله علم همواره حرکتی تکاملی ندارد. همان طور که لاکاتوش به درستی این نکته را دریافته است و چنین می گوید:

 

«هر نظریه ای هم به دلیل توان های درونی و ذاتی خود و هم بنا به منافع و مصلحت های اجتماعی پیگیری می شود.» بنابراین رشد آگاهی جمعی در امکان حرکت کاروانِ علوم به سوی مقصودی معقول حائز اهمیتِ اول است.

 

ب: برخورد سنت متعارف پزشکی با روش های طب مکمل باعث بوجود آمدن ده ها روش و تکنیک سردرگم و مبهم مانند رنگ درمانی، جواهر درمانی، رایحه درمانی و غیره شده است. در این که رنگ ها و یا رایحه ها دارای تأثیراتی بر روی ذهن و احساس ما هستند هیچ بحثی نیست و نیازی هم به ارائه منابع تحقیقاتی وجود ندارد. آنچه اهمیت دارد این است که یک پزشک می داند چگونه و چه موقع از دارودرمانی و یا جراحی استفاده کند ولی جزئی کردن مطالعاتِ درمانگری مکمل برای سهولت تحقیق و فراموشی ساختار پایه ای چون آیورودا، طب سنتی چین و ایران که جایگاه، زمان و علت استفاده از هر کدام از روش های رنگ یا جواهر یا … درمانی را عمیقاً تحلیل و بررسی می کند، این روش ها را برای عده ای که وقت بیشتری دارند، به سرگرمی تبدیل کرده است و ارزش درمانی و جایگاه آنها را در جریان درمانگری روشن نمی سازد.

 

این امر یکی از خطرات تعلیم و تربیت به طور کلی است. یعنی وقتی ما آنچنان در دام تخصص گرفتار می شویم که نمی توانیم دانسنتی های خارج از تخصص خود و رابطه آنها را با هم درک کنیم. ولی در این مورد، قضیه از این هم پیچیده تر است، زیرا ما به دام تخصصی گرفتار می شویم که برای تبیین بیرونی و کاربردی کردن آن، نه آگاه از سنت های دیرین هستیم و نه سنت متعارف علمی چنین امکانی را در اختیار ما
می گذارد.

 

نیچه به زیبایی این مطلب را در “اندیشه های نابهنگام” خود بیان کرده است: «دانشور متخصص بیشتر از یک کارگر ساده کارخانه نیست که تمام عمرش را صرف چرخاندن پیچ و مهره خاصی می نماید و یا ابزار و دستگاه ویژه ای را جابه جا می کند و در آن تبحر کامل می یابد. نتیجه این می شود که زمینه عمومی فرهنگ هر چه بیشتر به دست روزنامه نویس ها می افتد. و روزنامه نویس که در خدمت مسائل آنی روز است پای در جایگاه نوابغ می نهد.»

 

ج: در طی قرن بیستم تئوری های ارزنده ای در رابطه با تغییر مدل سلامتی در پزشکی ارائه شده است مثل دیدگاه جورج انگل مبنی بر اصالت الگوی زیست- روان- اجتماعی که قدر مسلّم تنها رمانی حاکم بر جامعه پزشکی خواهند شد و تحقیقات علمی را در زمینه ای گسترده تر سامان بخشی می کنند که ما پیشاپیش بر موانع بزرگی فائق آمده باشیم از جمله عاملی که در بند الف مطرح شد.

 

ضمناً این فرضیه ها که عموماً مورد قبول اغلب درمانگران و محققین امروزی نیز هستند و البته مفهومی نو و متفاوت از الگوهای کلیِ درمانگری در طب های سنتی هم ندارند، فاقد راهکارهای عملی و کاربردی برای مطالعه میدانی جسم- ذهن- اجتماع هستند. بنابراین ما همچنان در ارائه یک روش کاربردی و سیستم عملی که سلامتی را هم زمان در جسم، ذهن و محیط ارزیابی و تحلیل کند، الگویی غیر از مدلِ عنصری سلامتی، طرح شده در روش های سنتی شرقی نداریم.


تعداد بازدید از این مطلب: 2191
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود