بهترين راه به نظر ما اين است: عدهاي از داروهاي ساخت اروپا و آمريكا بسيار خوب است و بايد حتماً آنها را نگهداشت ولي عدة خيلي زيادي هم از داروهاي كنوني كه همه جا و در كلية كشورهاي جهان رواج دارد داراي مضاري ميباشد. منتها زيان بعضي از آنها كم و ضرر بعضي فوقالعاده زياد است، ضررهاي مربوط را استادان دانشكدههاي پزشكي و محققان عاليمقام اروپا و آمريكا با تحقيقات و تجربيات طولاني خود دريافته و در كتابها و مجلات طبي منعكس نمودهاند كه ما در هر مورد به گفتههاي آنان استناد ميكنيم. ولي از يك طرف انس و عادت عمومي به تجويز اين داروهاي شيميايي و از طرف ديگر تبليغات قوي مؤسسات سازنده داروها مانع ميشود كه مضار داروهاي مزبور علني شود. ما ميكوشيم با دلايل قانعكننده، اين داروهاي مضر را به جامعه بشناسانيم و به جاي هركدام از آنها يك داروي گياهي مفيد و ارزان قيمت كه متعلق به كشور خود ما باشد معرفي نماييم. هدف ما اين است كه از اين راه خدمتي به همميهنان عزيز نموده، مال و جان مردم را حفظ كنيم ولي براي حصول مقصود و وصول به اين هدف مقدس بايد تمام آقايان پزشكان و داروسازان كشور دست به دست يكديگر داده و هم فكري و تشريك مساعي نمايند و همگي متفقاً در راه اين هدف مشترك گام بردارند والّا اگر يكي دو نفر يا چند نفر از اطبا موافق بوده و بقيه توجهي به اين مسئلة حياتي و مهم براي كشور ننمايند داروهاي مفيد مزبور رواج نخواهد يافت و نتيجة مطلوب حاصل نخواهد شد. از طرف ديگر خود مردم هم بايد جداً در اين باره كمك نمايند. كمك مردم اين است كه اگر پزشك يك نسخه براي بيمار تجويز كرد كه از مواد گياهي و عصارههاي آنها تركيب شده و داروخانه بايد آن را بسازد و به دست مريض بدهد، بيمار نبايد از قبول دارو به بهانة اين كه ساخت وطن است امتناع نمايد زيرا متأسفانه كراراً ديده شده است كه مردم به پزشك معالج اصرار ميكنند از نوشتن نسخة تركيبي خودداري كرده و داروهاي ساخت اروپا و آمريكا تجويز نمايند و كمتر كسي خبر دارد كه ريشة اين تبليغات سوء عليه داروسازان ايران و كمي اعتماد مردم نسبت به آنان از فعاليتهاي تبليغاتي بيگانگان و بيگانهپرستان آب ميخورد كه براي رواج داروها و پركردن جيب خارجيها دست داروسازان ايراني را مدتي است به كلي بسته و هنر و فن داروسازي خود را به معني واقعي عاطل و باطل گذارده و داروخانهها را تبديل به محل فروش يك مشت داروهاي خارجی نمودهاند. به هر حال سخن كوتاه كنم، ما همانطور كه گفتيم سعي ميكنيم به مرور به جاي يك داروي مضر شيميايي يك داروي مفيد گياهي معرفي كنيم. نقش اشق در درمان آسم در پيش از اين از مضار آدرنالين و افدرين در بيماري آسم بحث كرديم و گفتيم كه طبق تحقيقات والري رادو و برانسون كه هر دو استاد دانشكدة پزشكي و عضو آكادمي طب كشور فرانسه هستند ضرر اين داروها بيش از نفع آنها است زيرا تكرار استعمال آنها استعداد بروز حملات بعدي آسم را شدت داده، دورة مرض را طولاني و ايجاد عوارض و خطر مينمايد، به همين جهت تلفات حاصله از آسم اخيراً در اثر رواج بياندازه زياد اين داروها رو به فزوني گذاشته است. آيا اقوال و تحقيقات اين دانشمندان قابل قبول نيست و ما نبايد آنها را بپذيريم؟ از طرف ديگر به دلايل متعدد ثابت كرديم، گوم آمونياك (اشق) يك داروي مفيد براي معالجة آسم و برنشيت مزمنْ تشخيص داده شده كه تشنج عضلات حلقوي برنشيولها را رفع كرده و ورم مخاط مجاري تنفسي را از بين برده و به اين ترتيب راه ورود و خروج هوا را به داخل ريه سهل ميكند و مخصوصاً اخلاط لزج و چسبنده را رقيق كرده و به سهولت از سينه دفع ميكند که اين آثار و خواص براي معالجه تنگی نفس آسم كمال مطلوب ميباشد. خوشبختانه چنانكه ثابت كرديم بهترين نوع گومآمونياك و دهها داروي ديگر نظير آن براي معالجة آسم در ايران وجود داشته و هم اكنون از كشور ما به فرانسه و آلمان و انگلستان و ساير جاها صادر ميشود و براي معالجة بيماران مبتلا به آسم به كار ميرود. آيا خود ما نبايد از اين محصول طبيعي كشور خود استفاده نماييم و نبايد اين صمغ طبي را به جاي آن داروهاي مضر به كار بريم؟ تصور نميكنم كسي مخالف اين امر باشد. مقدار خوراك و طرز استعمال گومآمونياك در آسم اينك مقدار خوراك و طرز استعمال گومآمونياك را براي استفاده همكاران محترم ذكر ميكنم: گوم آمونياك در آب حل نميشود ولي اگر آن را در سركة تند و الكل حرارت دهيم به تدريج حل خواهد شد. مقدار خوراك آن براي اشخاص بالغ در يك شبانه روز به طور متوسط 2 گرم است كه به دفعات ميل نمايند. میکستور اشق (Ammoniaeum mixture) معمولِ داروسازي لندن: اشق 4/1 اونس شربت تلو 4 فلوئيددرم آب مقطر 5/7 فلوئيد اونس ابتدا اشق را با كمي آب در هاون چيني مخلوط كرده، میکوبند. سپس بقية آب مقطر و شربت را به تدريج مخلوط نموده و آنقدر بسايند تا مثل شير شود. سپس با پارچه صاف نمايند. اين مخلوط را در داروسازي لندن به نام شيرآمونياك مينامند: d, ammonique de la pharmacopée de Londres) (Lait، آن را در داروخانه ساخته شده نگاه ميدارند و موقع نسخهپيچي از آن استفاده مينمايند. در حملات آسم معادل 1 فلوئيد اونس كه مطابق با 18 سانتيمتر مكعب است در شبانهروز ميتوان تجويز كرد. اينك يك نسخة مفيد معمول داروسازي لندن جهت معالجة برنشيت مزمن، براي خارج كردن بلغم چسبنده و لزج كه به زحمت خارج ميشود: Ammoniacum mixture fluid drachm 2 Ammoni chloride Grains 10 Vin Ipecac Mins 5 Syrupus Tolu Mins 30 Aqua Anisi ad. Once 1 اين مقدار دارو براي يك خوراك است، هر شش ساعت يك خوراك ميل نمايند. هم چنين در انگلستان اشق را در فرمول پياز عنصل مركب به كار ميبرند كه در التهابات و نزلة مزمن مجاري تنفس خيلي مستعمل است: En Angletere, elle entre dans la formule des pilules de scille composées (Compound pills squills) qui sont trés employés dans les vieux catarrhs. (نقل از دايرةالمعارف - مبحث اشق) اينك يك نسخه هم از اشق، معمولِ داروسازي آلمان ذكر ميشود: اشق 15 گرم عرق زوفا (Hysope) 180 گرم مخلوط كرده، بيفزايند: آستات دامونياك مايع 30 گرم قدومه 60 گرم هر دو ساعت يك قاش آش خوري در برنشيت مزمن و آسم تجويز ميكنند. نظير اين نسخهها را قدما نيز تجويز ميكردهاند و جالب توجه است كه در انگلستان به طوري كه در نسخة بالا پيداست معمولاً انيسون (Anis) و در آلمان معمولاً زوفا (Hysope) توأم با اشق تجويز ميگردد و اگر به كتب طب قديم ايران مراجعه كنيم خواهيم ديد آنها نيز انيسون و زوفا را توأم با اشق توصيه نمودهاند. از كلية آقايان پزشكان كشور تقاضا ميشود كه براي اطمينان از تأثير مفيد گوم آمونياك (اشق) در بيماران مبتلا به تنگنفسِ آسم و برنشيت مزمن در چند نفر بيمار به جاي قرصها و شربتها و ساير داروهايي كه محتوي افدرين و داروهاي مشابه آن ميباشد، از گوم آمونياك (اشق) طبق نسخههايي كه در بالا ذكر شد استفاده فرمايند. اگر تأثير آنها را از هر حيث بهتر و مفيدتر ديدند تجويز آنها را ادامه دهند زيرا به اين ترتيب، هم بيماران از مضار آدرنالين و افدرين مصون مانده و هم داروي مفيد و مؤثري به بهای اقلاً ده مرتبه كمتر به دست آنان رسيده و هم با تهية اين دارو در خود ايران تا اندازهاي از خروج ارز از كشور جلوگيري به عمل ميآيد و مطمئناً از اين راه كمكم يكي از بزرگترين خدمتها براي كشور و ملت ايران به دست آقايان پزشكان انجام خواهد گرفت. ضمناً توجه آقايان پزشكان را به اين نكته جلب مينمايد كه چنانكه قبلاً گفتيم، هم اكنون در فرانسه، آلمان و انگلستان از همين صمغ طبي براي معالجة آسم و برنشيت مزمن استفاده نموده و صمغ مزبور همه ساله از ايران به آن كشورها صادر ميشود. ناگفته نماند كه گياهان طبي ديگري نيز موجود است كه از تركيب آنها با يك ديگر يا با گوم آمونياك داروي مؤثرتري براي معالجة تنگنفسِ آسم به دست ميآيد و ما بعداً اين داروها را معرفي خواهيم كرد. 2ـ كورتون يا آستات كورتيزون كورتون يا آستات كورتيزون يكي از تركيبات هورموني قسمت پوستي غدد فوق كليوي ميباشد. در سال 1946 لابراتوار مِرکِ آمريكا موفق شده اين ماده را به طور مصنوعي از اسيدهاي صفراوي تهيه نمايد. چون دانشمندان پس از مطالعات زياد در يافته بودند كه در مبتلايان به رماتيسم، پوسته غدد فوق كليوي ضخيم شده و كم و بيش از كار ميافتد، لذا در سال 1947 يعني درست 10 سال پيش، هنچ (Hench) دانشمند معروف و همكارانش، كورتيزون را در اقسام مختلف رماتيسم استعمال كردند. اين دارو به زودي شهرت جهاني يافت و هزاران پزشك در اروپا و آمريكا و ساير نقاط جهان آن را براي درمان انواع رماتيسم و بعضي بيماريهاي ديگر به كار بردند. در چند سال اخير آنقدر مقاله و رساله درباره كورتيزون و اثرات درمانبخش آن در جرايد و مجلات طبي دنيا انتشار يافته است كه به حساب نميآيد. اكثر اين مقالات جنبة تبليغاتي و بسياري نيز جنبة تحقيقاتي داشته است ولي چون به تدريج مضار زيادي از اين دارو در بيماران ديده ميشد لذا از چند سال به اين طرف كمكم مقالاتي درباره ضررهاي آن از طرف دانشمندان در جرايد و مجلات طبي درج گرديد و سخنرانيهاي متعددي نيز در اين زمينه ايراد شد چنانكه يك پزشك آمريكايي دو سال قبل در تهران طي يك سخنراني مهيجي اظهار داشت: «اخيراً بعضي از بيماران كه مبتلا به بيماريهاي ساده بودهاند معالجات جديد در آنها مؤثر واقع نشده و فوت نمودهاند. در كالبدشكافي معلوم شد كه غدد فوق كليوي آنها به واسطة اين كه (به علت ابتلا به بيماريهاي ديگري) مدتي تحت درمان با كورتيزون قرارگرفته بودند كوچك شده و از كار افتاده است» و اين را بايد ننگ پزشكي قرن بيستم دانست كه بيماران از يك بيماري ساده و خفيف و قابل درمان تلف شوند و نيز دكتر موزر (Moser) آمريكايي در جلسة مباحثة طبي و جراحي قشون آمريكا مورخ 17 مارس 1956، سخنراني مفصلي راجع به زيان بعضي داروهاي جديد و از جمله كورتيزون و داروهاي مشابه آن ايراد كرده كه آقاي دكتر ابوتراب نفيسي با استفاده از آن سخنراني و نيز با تهية مداركي از جديدترين مجلات طبي، مقالة مفصلي در مجلة «پزشكي و جراحي ايران» شماره 6، آذر و دي 36 نوشته كه فقط ده صفحه از آن در اطراف مضار كورتيزون و اختلالات و عوارض ناشي از تجويز آن ميباشد. ولي چون كورتيزون يك داروي بسيار گرانقيمت بوده و مؤسسات سازنده آن استفادههاي هنگفتي از شهرت و رواج آن برده و ميبرند لذا مؤسسات مزبور از مشاهده مقالات انتقادي، سخت به جنب و جوش افتاده به چارهجويي برخاستند و چند تن از اطباي مشهور را نيز راضي كردند كه در مقالات يا سخنرانيهاي خود كورتيزون را در رديف داروهاي معجزهآساي نوين قلمداد كرده و مضار آن را ناديده گرفته و يا چندان به حساب نياورند. در يكي از اين سخنرانيها فيلمي هم نشان داده شده كه در آغاز آن چهارده نفر بيمار مبتلا به رماتيسم مزمن، از ورم مفاصل رنج برده و قادر نبوده بدون تحمل درد و رنج قدمي بردارند، در صحنههاي بعدي فيلم نشان داده ميشد كه چگونه همان بيماران در اثر معالجه، كارهاي مختلف را انجام ميدادند بدون اين كه كوچكترين نشاني از درد و رنج و ناراحتي در قيافهشان ظاهر باشد و نيز در اوراق تبليغاتي، عكس دستهايي را چاپ كرده بودند كه در اثر رماتيسم مزمن، مفاصل آنها متورم و انگشتانْ كج و معوج گرديده بود و پس از آن در عكسهاي ديگر همان دستها را نشان داده بودند كه در اثر معالجه با كورتيزون به كلي بهبود يافته و انگشتان به حال طبيعي برگشته بود. اين آراء و عقايد ضد و نقيض در مقالات و سخنرانيها هرج و مرجي در امور پزشكي ايجاد كرده و باعث سرگرداني و بلاتكليفي اطبا گرديد و معتقداني له و عليه كورتيزون در همه جاي دنيا پيدا شد. تحقيقات دقيق شوراي تفحصات طبي انگلستان: چون مشاهدات باليني و تجسسات طبي كه منفرداً و جدا از يكديگر توسط بعضي از اطبّا به عمل آمده بود نميتوانست براي عامه پزشكان ملاك عمل باشد و رسميت قانوني بينالمللي پيدا كند لذا از سال 1951 به اين طرف شوراي تفحصات طبي انگلستان[1] با تشريك مساعي مؤسسه معروف نوفيلد[2] براي پيبردن به اثرات واقعي كورتيزون و مخصوصاً مقايسه بين آثار اين دارو و اثرات آسپيرين در معالجه رماتيسم حاد و مزمن، دست به يك رشته تحقيقات خيلي دقيق، طولاني و اساسي زد. شوراي مزبور كارهاي خود را در شش مركز تفحصات باليني تحت شرايط كاملاً مساوي به موقع اجرا گذشته و نتايج آن را منتشر ساخت[3]. براي انجام اين منظور افرادي بين 2 تا 59 ساله كه اقلاً چهار مفصل آنها از سه الي نه ماه قبل مبتلا به رماتيسم شده بود انتخاب گرديد و كمال دقت به عمل آمد كه اين بيماران مبتلا به هيچ بيماري جز رماتيسم نباشند. آنگاه يكدسته از اين بيماران را فقط با كورتيزون و دسته ديگر را فقط با آسپيرين معالجه كرده و به هيچوجه داروي ديگري براي آنها در تمام مدت درمان تجويز ننمودند و براي اينكه هيچگونه عامل روحي در معالجه اين بيماران دخالت نداشته باشد، داروهاي تجويز شده را به نام داروهاي ضد رماتيسم A و C ناميدند. قرصهاي آسپيرين را به رنگ قهوهاي در آورده و ماده تلخي به آن افزودند تا بيماران تصور نكنند به آنها فقط آسپيرين داده ميشود. به اين ترتيب يكدسته از بيماران را مدت سه ماه به وسيله كورتيزون و دسته ديگر را مدت سه ماه با آسپيرين معالجه كردند. كليه اين بيماران در جريان مدت يكماه در بيمارستان بستري بوده و دو ماه در خارج از بيمارستان تحت نظر بودند به طوري كه روي هم رفته مدت سه ماه مشغول درمان بودند. چون كليه بيماران در هر يك از دو گروه در شرايط كاملاً مساوي قرار گرفته بودند بنابراين طبق موازين علمي نتايج را ميتوانستند با يكديگر مقايسه كنند لذا پس از ختم اين عمليات، بيماران مزبور را از نظر قواي بدني، حركت دستها و پاها و تغييرات خوني مورد آزمايش قرار داده و با كمال حيرت مشاهده كردند كه آسپيرين از حيث تأثير و فايده كاملاً معادل با كورتيزون بوده ولي مضار كورتيزون را ندارد. روزنامه طبي انگليسي (British Medical Journal) در اين باره صريحاً چنين نوشت: «حقيقتاً جاي خوشوقتي است كه ميبينيم نتيجه عملي تحقيقات عديدهاي كه طي سالهاي اخير دربارة كورتيزون انجام گرفته به اين نتيجه رسيده است كه كشف كردهاند آسپيرين بهترين و مطمئنترين دارو براي معالجه رماتيسم مفصلي حاد ميباشد». پس از اين تفحصات و تجسسات طبي، آسپيرين كه تا آن زمان يك داروي ساده به شمار رفته و براي تسكين سردرد و يا دندان درد تجويز ميشد، مقام و منزلت عاليتري در عالم پزشكي پيدا كرد و موارد استعمال آن در امراض مختلف روزافزون گرديد به طوريكه كمكم در نقرس، سنگ كليه، برنشيت، ورم لوزتين، سينوزيت و كلية بيماريهاي نسج همبند داروي معالج محسوب شده و با تمام داروهاي جديدالاكتشاف لاف برابري و رقابت زده و حتي از نظر اين كه قيمت آن بسيار ارزان ميباشد بر كليه داروهاي نوين ترجيح و برتري دارد. ناگفته نماند كه قبل از اين تحقيقات كه آسپيرين فقط به عنوان مسكن و ضد درد به كار ميرفت، آمريكاييها روزي 42 ميليون از آن را مصرف ميكردند و امروزه نيز به همين اندازه براي رفع سردرد مصرف ميشود و آن را به اشكال و رنگهاي مختلف به معرض فروش ميگذارند تا بیشتر نظر مردم را جلب كند (مانند انواع شيريني). حتي براي اطفالْ آسپيرين را به شكل حيوانات تهيه نمودهاند كه مورد پسند آنها واقع شود و با وجود اين كه براي 60 ميليون نفوس آمريكا روزي 42 ميليون قرص آسپيرين مصرف ميشود معهذا آمريكاييها هميشه از درد نيمه سر ناله دارند[4]. پس از اينكه گزارش شوراي تحقيقات طبي انگلستان مبني بر رحجان و مزيت آسپيرين بر كورتيزون براي معالجة رماتيسم منتشر شد، تمام اطباي دنيا براي معالجة بيماران مبتلا به روماتيسم همان عمليات را تكرار كرده و به همان نتيجه رسيدند و در اكثر روزنامهها و مجلات طبي و غير طبي نتيجه تجسسات آنها درج گرديد، من جمله در روزنامه اطلاعات شماره 3894، مورخه 17/5/35 مينويسد: «معالجة التهاب مفصل: دكتر فرانك هارت در كنگرة بينالمللي رماتيسم كه در تورنتو (كانادا) منعقد شد، گفت كه آسپيرين بهترين داروي معالجه التهاب مفاصل بدن انسان است. وي براي اثبات نظريه خود اضافه كرد كه در سه سال گذشته يكصد نفر مريض را بدين ترتيب معالجه كرده كه براي نصف آنها كورتيزون و براي نصف ديگر آسپيرين تجويز نموده است و در نتيجه ثابت شد كه آسپيرين همان اثرات كورتيزون را دارد با اين فرق كه خطرات احتمالي كورتيزون در آسپيرين نيست». اكنون كه بر خوانندگان عزيز معلوم شد طبق تحقيقات علمي انگلستان آسپيرين براي معالجة رماتيسم از هر حيث بر كورتيزون ترجيح دارد و اطباي آمريكا نيز اين مطلب را پذيرفته و به آن عمل مينمايند و آسپيرين موارد استعمال عديده در طب پيدا كرده و روز بروز بر شهرت و معروفيتش افزوده ميشود، ما سئوال ميكنيم آيا در تمام كشور ايران براي نمونه حتي يك طبيب پيدا ميشود كه در رماتيسم حاد و مزمن به جاي كورتيزون، آسپيرين تجويز نمايد؟ بدون شك جواب اين سؤال منفي است و هيچ پزشكي تا كنون چنين عملي را انجام نداده است. چرا؟ براي اينكه نمايندگان دارويي با تبليغات قوي و شديد خود ابتكار عمليات پزشكي را كاملاً به دست گرفته و موضوع معالجة بيماريها را به صورت مُد روز در آوردهاند. از يك طرف اطبا را با اوراق تبليغاتي خود تحت تأثير قرار داده و از طرف ديگر افكار عمومي را چنان به خود مشغول كردهاند كه همه ميگويند دارو هر چه جديدتر بهتر، داروهاي ديروزي به درد نميخورد، بايد هر روز داروي تازهتري را براي معالجه بيماريها به دست آورد، آسپيرين ديگر كهنه و قديمي شده است و نميتواند در مقابل كورتيزون عرض اندام كند، بايد آن را دور انداخت و كورتيزون مصرف نمود و اگر كسي اين كار را نكند او را به كلي بياطلاع از جريان روز و بيخبر از جديدترين اكتشافات پزشكي ميدانند. اين طرز تفكر و اين قبيل اظهار عقايد مسلّماً از طرف مؤسسات و كارخانجات دارويي سرچشمه ميگيرد زيرا هدف اصلي آنها اين است كه ميخواهند دايماً بشر را با تبليغات فريبندة خود اغفال كرده، داروهاي خود را به فروش برسانند و چون متأسفانه به واسطه عدم فرصت كافي نميتوانند تحقيقات دقيقي براي تهية يك داروي جديد به عمل آورند لذا اغلب اين داروها مضر واقع شده و پس از اين كه ضرر آنها معلوم شد بلافاصله رنگ آن را عوض كرده، اسم جديدي روي آن گذاشته و تبليغات نويني دربارة آن معمول داشته، به نام يك داروي جديدالاكتشاف وارد بازار ميكنند. مثلاً همين كه همهجا از كورتيزون بدگويي شد، آن را با تغييرات مختصري به صورت دلتاكورتريل در ميآورند و چون مضار كورتيزون اكنون بر همه كس معلوم شده است و مؤسسات دارويي نيز نميتوانند آن را انكار كنند لذا ناچار در ورقه دلتاكورتريل مينويسند: «عوارض نامطبوعي كه معمولاً در درمان با كورتيزون پيش ميآيد در دلتاكورتريل به حداقل تقليل مييابد» و مدتي هم اطبا را با اين دارو سرگرم ميكنند. كسي كه اين حقايق را مينويسد مسلّماً مورد اعتراض مؤسسات دارويي قرار خواهد گرفت چنانكه پس از انتشار اولين مقاله از سلسله مقالات «بيماريهايي كه پيشرفتهاي جديد پزشكي براي بشر به ارمغان آورده است»، به آقاي دكتر ابوتراب نفيسي نويسندة مقالات مزبور هم اعتراض كردند ولي براي خير و صلاح جامعه و در پيشگاه منافع عمومي نبايد از اعتراض ترسيد، بايد حقايق را صريحاً گفت و همه جا منتشر كرد. جاي كمال تأسف است كه عدهاي از آقايان پزشكان نيز در مقابل داروهاي جديد تعصب خاص به خرج داده و به قول همكار محترم ما آقاي دكتر نفيسي «خيلي خوش باور بوده به محض ورود هر داروي جديد و معرفي آن به وسيلة نمايندهها فوراً به تجويز آن مبادرت ميجويند». ما بايد اين مسئلة را حل كنيم كه چرا براي آسپيرين كه از نظر خواص و منافع مسلّماً بر كورتيزون ترجيح دارد هيچگونه تبليغاتي به عمل نميآيد ولي براي كورتيزون و داروهاي مشابه آن به عمل ميآيد. مثلاً فیلمی با مخارج گزاف تهیه کرده، شخص افلیجی را نشان میدهند که با خوردن کورتیزون دست و پای او به حرکت درآمده و از نردبان به سرعت بالا رفته و در رقصها شرکت میجوید و نیز از دست و پای کج و معوجی عکسبرداری میکنند و پس از معالجه با کورتیزون انگشتها را راست و مستقیم نشان میدهند. آيا علت اين امر جز اين است كه اولاً قيمت هر دانه قرص آسپيرين يك ريال بوده و ثانياً همة مؤسسات آن را ميسازند و آن قدر بهره براي سازندگان ندارد كه ارزش تبليغ كردن داشته باشد ولي قرص كورتيزون هر دانهاش 20 ريال به فروش رفته و ساختن آن در انحصار مؤسسات محدودي است كه سالي ميليونها تومان استفاده از فروش آن ميبرند و به اين جهت هر قدر سنگ آن را به سينه بزنند و تبليغ در اطراف آن نمايند باز هم صرف ميكند. موقع آن رسيده است كه مردم به اين حقايق آشنا شوند تا زمينه براي افشاي حقايق گرانبهاتري آماده شده و به اين هرج و مرج پزشكي و دارويي خاتمه داده شود و جان و مال مردم دست خوش يغماگري عدهاي استفادهجو قرار نگيرد. بخش پنجم معرفي يك گياه دارويي مفيد بجاي كورتيزون براي معالجة رماتيسم حاد در سال 1946 ميلادي دانشمندان پزشكي با تجسسات و تحقيقات عديده دريافتند كه در مبتلايان به رماتيسم، قسمت قشر غدد فوق كليه[5] ضخيم شده و عملكرد آن تا اندازهاي دچار وقفه ميگردد لذا گفتند از همان جايي كه درد شروع شده بايد از همان جا هم در رفع آن كوشيد. در نتيجة همين فكر، كندال و هنش در سال 1947 ترشح قسمت قشر غدد فوق كليه را كه بعدها به نام كورتيزون معروف گشت در اقسام رماتيسم تجويز كردند اما چون داروي مزبور بسيار گرانقيمت بود و ناچار براي معالجة كامل يك بيمار در مدت يكسال ميبايست 14000 حيوان را بكشند تا كورتيزون تهيه شود و اين امر غير عملي بود، لذا دانشمندان مجبور به تجسس و تحقيق از راههاي ديگر شده و سرانجام موفق به ساختن كورتيزون به طور مصنوعي و به مقدار زيادي گرديدند و ما مضار اين كورتيزون مصنوعي را شرح داديم. مقارن همين احوال بعضي از دانشمندان در مقام تحقيق برآمدند كه آيا كورتيزون در گياهان و يا ساير مواد موجود در طبيعت يافت ميشود يا خير؟ پس از جستجوي بسيار، گياهي در منطقة ليبريا (Liberia) يافتند كه داراي كورتيزون بود ولي چون اساساً از يك قرن به اين طرف فكر غلطي در دِماغ بشر جايگير شده كه اگر مفيدترين و مؤثرترين مواد دارويي نيز در يك گياه پيدا شود باز بايد متوسل به ساختن داروهاي مزبور از طريق شيميايي در آزمايشگاه شوند لذا چندان اعتنايي به گياهان محتوي كورتيزون ننمودند و پس از تهيه كورتيزون مصنوعي، رشتة تحقيقات در گياهان را رها كردند. شكي نيست اگر گياهي در طبيعت يافت شود كه داراي كورتيزون بوده و يا محتوي موادي باشد كه غدد فوق كليه را وادار به ترشح كورتيزون نمايد، بر خوردن كورتيزون كه مصنوعاً در لابراتوارها ساخته ميشود ترجيح خواهد داشت زيرا: اولاً ساختمان و تشكيلات مواد مختلف موجود در يك گياه طوري ترتيب داده شده كه با طبيعت بدن انسان سازگارتر بوده و اثرات مواد عامل موجود در آن گياه براي معالجة بيماريها به مراتب بهتر از شرايطي است كه مواد مزبور را از آن گياه استخراج كرده و به تنهايي مصرف نمايند چه هر مادة دارويي ضمن فوايدي كه دارد داراي مضاري نيز هست و طبيعت با پيشبينيهاي قبلي، تركيبات گياهان را طوري آفريده كه مضار مواد مؤثر دارويي موجود در آنها خود به خود تعديل ميگردد. ثانياً اگر گياهان دارويي همانطور كه در طبيعت هست مصرف شود علم طب و داروسازي از وضع مبتذل و تجاري كنوني خارج شده و به حال عادي و طبيعي خود برخواهد گشت و اين دلالبازيها، زد و بندها و غوغاي داروهاي اختصاصي كه جهاني را به صدا در آورده و افتضاح آن همه جا بر ملا شده و جان و مال مردم را دستخوش خطرات مسلّم قرار داده است از بين خواهد رفت ولي چون مؤسسات عظيم دارويي بهرههاي گزافي كه از راه تجارت دارو به دست ميآورند، از طريق گياهان دارويي نميتوانند به دست آورند لذا انظار جهانيان را دايماً متوجه داروهاي ساخت لابراتوار كرده و به طور غير مستقيم اهميت و مقام گياهان دارويي را در نظر مردم پايين ميآورند و تنها علت بيارزش جلوه كردن گياهان دارويي در حال حاضر همين مسئله است و بس. اكنون كه اين مقدمه معلوم شد، گوييم عدة زيادي گياه در طبيعت يافت ميشود كه چه به علت وجود كورتيزون در آنها و چه به علل ديگر، براي معالجة انواع رماتيسم حاد و مزمن مفيد هستند. يكي از آنها بيد است كه به عربي آن را خلاف و به زبان فرانسوي Saule و به لاتين آن را Salix گويند و يك نوع از آن كه به بيد سفيد (Salix alba) معروف است داراي خواص ضد رماتيسم ميباشد. خاصيت اصلي بيد كه پوست آن در طب مصرف ميشود اين است كه التهاب و ورم را از بين ميبرد و ميدانيم كه كورتيزون و آسپيرين نيز عيناً همين تأثير را داشته و به واسطة خواص ضدالتهابي كه دارند در معالجة رماتيسم يعني التهاب مفاصل مفيد واقع ميشوند. در تمام كتابهاي درمانشناسي كنوني نوشته شده است كه ساليسيلات دوسود بهترين داروي معالج رماتيسم است و آسپيرين نيز كه نام شيميايي آن اسيد استيل ساليسيليك بوده و يكي از مشتقات ساليسيلات دوسود ميباشد اثري شبيه به ساليسيلات دوسود دارد. نكته قابل توجه اين است كه تا كنون با وجود ترقيات شگرف علم طب، هيچ دارويي پيدا نشده است كه به اندازة تركيبات مزبور در معالجة رماتيسم مؤثر واقع گردد. اينك بايد بدانيم كه علت حسن تأثير ساليسيلات دوسود اين است كه داروي مزبور منشأ طبيعي دارد زيرا ساليسيلات دوسود را از مادهاي به نام ساليسين گرفتهاند و ساليسين را در سال 1830 ميلادي شخصي به نام لروكس از پوست بيد استخراج كرده است. پزشكان قديم ايران قرنها قبل از اين، به خواص ضد التهابي پوست بيد آگاه بوده و آن را براي معالجة رماتيسم به كار ميبردند و پزشكان اروپا نيز به پيروي از پزشكان قديم، پوست بيد را تا اوايل قرن بيستم براي همين منظور تجويز مينمودند. چنانكه در كتاب پزشكينامه تأليف مرحوم ناظمالاطبا كه در سال 1899 ميلادي به طبع رسيده و مشتمل بر يك دوره قرابادين اروپايي است ضمن شرح خواص پوست بيد مينويسد: «در دفع رماتيسم مفصلي حاد چون در هر دو يا سه يا چهار ساعت فاصله 2 گرم استعمال نمايند قويالاثر است». شكي نيست كه منافع و فوايد پوست بيد از نظر معالجة رماتيسم به مراتب بر ساليسيلات دوسود و آسپيرين و يا كورتيزون ترجيح دارد ولي نظر به اينكه تبليغات قوي مؤسسات دارويي كه در اطراف فرآوردههاي خود هياهو بر پا كرده و دايماً نام داروهاي معجزهآساي جديدي را وِرد زبانها ساختهاند در ايجاد حس تجددخواهي مردم تأثير به سزايي كرده است لذا اگر در زمان حاضر طبيبي مشغول معالجة يك بيمار مبتلا به رماتيسم حاد به وسيلة پوست بيد يا نظاير آن شود مسلّماً مورد تمسخر همكاران قرار گرفته و همه جا او را شماتت و سرزنش كرده، خواهند گفت در قرن اتم كه دنيا به سرعت برق پيش ميرود ديگر نميتوان با پوست بيد بيماران را معالجه كرد. به اين جهت نه يك پزشك حاضر است پوست بيد در نسخه تجويز كند و نه يك بيمار حاضر است مدت زماني مرتباً خود را تحت درمان با پوست بيد قرار دهد. اين قضيه منحصر به كشور ما يا ساير كشورهاي آسيايي نيست بلكه در قلب متمدنترين كشورهاي اروپا و آمريكا نيز طرز تفكر مردم از نظر تجددخواهي چنين است. همان گونه كه قبلاً خوانديد كه شوراي تحقيقات طبي انگلستان، براي اينكه يك عده از بيماران مبتلا به رماتيسم را فقط به وسيله آسپيرين معالجه كند، قرصهاي آسپيرين را رنگ كرد تا معلوم نشود چه دارويي است و اثر روحي در بيماران ايجاد نكند. مقصود از اين اثر روحي چه بوده؟ اين بوده است كه اگر به بيماران ميگفتند ما ميخواهيم مدت سه ماه شما را فقط با قرص آسپيرين معالجه كنيم، آنها مسلّماً قبول نكرده و ميگفتند چگونه با وجود داروهاي جديدالاكتشاف و معجزهآساي نوين، آسپيرين كه يك داروي ساده و پيش پا افتاده است ميتواند جايي براي خود باز كند و با داروهايي كه شهرت جهاني يافته قابل قياس باشد. ولي به هرحال اين آزمايش به عمل آمد و ثابت كرد كه آسپيرين ميتواند با كورتيزون به خوبي رقابت كند و شكي نيست كه اگر بار ديگر شوراي تحقيقات طبي انگلستان نظير اين آزمايش را در مورد دسته ديگري از بيماران مبتلا به رماتيسم به عمل آورد اين دفعه نيمي از آنان را با آسپيرين يا كورتيزون و نيم ديگر را با پوست بيد معالجه كند معلوم خواهد شد كه فوايد و اثرات پوست بيد معادل با آن داروها بلكه بهتر از آنها ميباشد. البته چون مجلة ما طبي نيست، نميتواند معالجة امراض را به تفضيل بيان دارد و فقط به همين اندازه اكتفا ميكند كه راهي جديد پيش پاي محققين و متجسسين باز كرده و جاده را براي درمان امراض به وسيلة عوامل ساده و طبيعي صاف نمايد و الّا بيماري رماتيسم و يا اصولاً هر بيماري ديگر به علل مختلف بروز ميكند و براي هر علتي معالجات خاصي لازم است. مثلاً گاهي ورم لوزة چركي باعث بروز حملات رماتيسم ميگردد، در اين صورت تا وقتي كه چنين لوزهاي را قطع نكند رماتيسم معالجه نميشود. منظور ما از اين بحث اين است كه در مواردي كه بايد كورتيزون يا ساليسيلات دوسود يا آسپيرين داد ميتوان پوست بيد را هم با همان موفقيت تجويز كرد. به اين جهت به جامعه پزشكان پيشنهاد ميكنم كه با كمال بيپروايي و بدون واهمه از شماتت و سرزنش اين و آن، در بيماران مبتلا به رماتيسم حاد هر سه ساعت يك مرتبه 2 گرم پوست بيد را تجويز نموده و اثرات مفيد آن را ملاحظه فرمايند و بهتر اين است كه پوست شاخهها و ساقههاي نازك بيد را گرفته خشك كرده و نرم كوبيده به كار برند. با توجه به مشاهدات و تجاربي كه در اين سالهاي اخير استادان و پزشكان نامور جهان كردهاند بدين نتيجه ميرسيم كه مشاهدات و تجارب علماي قديم پزشكي و مخصوصاً ابنسينا را در قلمرو مفردات پزشكي ناديده نميتوان گرفت زيرا به تجربه ثابت شده است كه اولاً خود گياه طبي و اصلي داراي خواصي است كه گاهي برتري و امتياز آن را بر مواد مستخرجه و عصارهها و اسانسها مسلّم ميكند و چه بسا نتايج درخشاني در معالجة بيماران به ما ميدهد كه با تجويز مواد مؤثر سنتتيك نميتوان به دست آورد. ثانياً در بیشتر موارد تجارب فيزيولوژيكي و شيميايي كه اخيراً در گياهان طبی به عمل آمده، اغلب نتيجة آنها تأييد نظر علماي قديم است (اقتباس از سخنراني آقاي دكتر عباس نفيسي استاد دانشكدة پزشكي تهران در جشن هزاره ابن سينا). با پيشرفتهاي طب جديد مسلّم شده است كه داروهاي موجود در طبيعت اعم از گياهي يا حيواني به صورت قابل جذبتر، موافقتر با طبع انسان بوده و مسلّماً اثراتشان با اثرات مواد سنتزي كه اكثراً مغاير طبع ميباشد اختلاف دارد. وانگهي در بسياري از مواد طبيعي مادة مؤثر يكي نبوده و متعدد است و از مجموع عوامل مزبور، اثر درماني مستفيد ميشود بنابراين بايد كوشش كرد و داروهاي شِقِّ اخير را به جامعه پزشكان شناساند و بيماران را از منافع و فوايد آنها بهرهمند ساخت (قسمتي از مقاله آقاي دكتر ابوتراب نفيسي استاد دانشكده پزشكي اصفهان دربارة اصلاح وضع پزشكي و داروسازي در ايران). در معالجة انواع رماتيسمهاي مزمن، نگارندة اين سطور پس از بيست سال تحقيق و تجربه و مقايسة داروهاي گوناگون جديد و قديم با يكديگر، بالاخره رويهم رفته تأثير حَب زير را بهتر از ساير داروها يافتم و تجويز آن را به تمام پزشكان ايران توصيه ميكنم: ? اشق، مقل ازرق، مرمكي، سكبينج، صبرزرد، هليلةسياه، سورنجان مصري، از هر كدام به مقدار مساوي، حبهاي يك نخودي ساخته، روزي 10 حب به تدريج ميل نمايند. شرح جزئيات خواص هر يك از اين داروها از حوصلة اين مقاله بيرون است ولي ميتوان به تفصيل خواص هر يك را بيان داشت. چنانكه قبلاً فوايد و منافع اشق را ذكر كرديم و گفتيم كه يكي از موارد استعمال آن به عقيدة اطباي قديم ايران، معالجة ورم مفاصل و عرقالنسا بوده و جمعي از پزشكان اروپا، از جمله شنيدر (Schneider) نيز آن را در رماتيسم مزمن با موفقيت به كار ميبرده است و حتي سختي مفصل مچ يك نفر بيمار را كه در اثر شكستگي استخوان پيدا شده بود با ضماد اشق (گوم آمونياك) بهبود بخشيده است. علت حسن تأثير اشق در اين مورد اين است كه ورم و التهاب مفصل را از بين ميبرد و به عبارت ديگر محلل اورام است. گفتيم كه هر گاه احتقان (Congestion) يا التهاب (Inflammation) در بافتها و اعضای بدن پيدا شود و اين امر به طول انجامد، كمكم عضو مزبور سفت شده و نسجِ تصلبي در آن پيدا ميشود و اين پديده در رماتيسم مزمن یا ساير بيماريهاي مزمن بروز ميكند. اشق به طور خوراكي در حَب يا شربت، تدريجاً تصلب و التهاب مزمن مفصل را كم كرده و در تخفيف دردهاي رماتيسمي مؤثر واقع ميشود. همچنين مقل ازرق، سكبينج، سورنجان و ساير داروهاي موجود در حَب فوقالذكر نيز همين تأثير را داشته و تا كنون در هزاران بيمار مبتلا به رماتيسم به تجربه پيوسته و مفيد واقع شده است.
________________________________________ [1] Medical Research Council [2] Nuffield Foundation [3] به مدرك زير رجوع شود: Report by the Joint Committee of the Medical Research Council and Nuffield Foundation on clinical Triald of Cortisone, ACTH and other therapeutic measures in chronic rheumatic diseases Brit. Med. J. 1954 [4] رجوع شود به مجله تندرست، شماره 1، سال 11، صفحة 38 و Editorial, Pharmacy Internat, N. Y. 8, 3, 1954. [5] غدد فوق كليه داراي دو قسمت متمايز از يكديگر است: قسمت قشري و قسمت مركزي. قسمت قشري مادهاي بنام كورتين و قسمت مركزي مادهاي به اسم آدرنالين ترشح ميكند هر كدام از اين دو ماده آثار و خواص حياتي متعدد و مهمي در بدن انسان و حيوانات دارد.